Saturday, 4 January 2014

خوانده شده‌ايم يا برگزيده هستيم؟



خوانده شده‌ايم يا برگزيده 
هستيم؟ 




آيا ما که نجات يافته‌ايم، به اين علت بوده که از ازل و پيش از آفرينش جهان، برگزيده بوديم يا اينکه خودمان با اراده آزاد خودمان انتخاب کرديم که به مسيح ايمان آوريم؟ آيا خدا از ازل بعضي را براي نجات بر گزيد و بعضي را براي هلاکت؟ آيا خدا حاکم مطلق بر سرنوشت ما است، يا ما اراده و انتخاب آزاد داريم؟ آيا ما تحت جبر قرار داريم يا از اختيار برخورداريم؟
اينها سؤالاتي است که قرن‌ها است در عرصه دين و فلسفه مطرح است. مسيحيان نيز امروز با اين مسأله مواجه هستند ايشان دو نوع نگراني دارند: آيا جزو برگزيدگان هستند؟ آيا ممکن است نجات خود را از دست بدهند؟ بهتر است ببينيم کتاب‌مقدس در اين زمينه چه مي‌گويد. مشکل ما اين است که کتاب‌مقدس هر دو موضع را مطرح مي‌سازد. يعني هر دو موضع در کتاب‌مقدس مورد اشاره قرار گرفته است. در زير به آياتي مربوط به اين دو موضع اشاره مي‌کنيم
آياتي در باره برگزيدگي
«پس خدا بر هر که بخواهد رحم مي‌کند و هر که را بخواهد سختدل مي‌سازد. مرا خواهي گفت “پس ديگر چرا ما را سرزنش مي‌کند؟ زيرا کيست که بتواند در برابر اراده او ايستادگي کند؟”. اما اي انسان، تو کيستي که با خدا مجادله مي‌کني آيا مصنوع مي‌تواند به صانع خود بگويد چرا مرا چنين ساختي؟ آيا کوزه‌گر اختيار ندارد که از توده گِلي واحد، ظرفي براي مصارف مهم و ظرفي ديگر براي مصارف معمولي بسازد؟ چه مي‌توان گفت اگر خدا با اينکه مي‌خواهد غضب خود را نشان دهد و قدرت خويش را نمايان سازد، ظروفِ مورد غضب را که براي هلاکت آماده شده‌اند، با بردباري بسيار تحمل کند، تا بتواند عظمت جلال خود را بر ظروف مورد رحمت معلوم گرداند ظروفي که آنان را پيشاپيش براي جلال آماده کرده است روميان 9:18-23
زيرا پيش از آفرينش جهان، ما را در وي بر گزيد تا در حضورش مقدس و بي‌عيب باشيم افسسيان 1:4
«شما نبوديد که مرا بر گزيديد، بلکه من شما را بر گزيدم و مقرر داشتم…» يوحنا 15:16
«چون غير يهوديان اين را شنيدند، شادمان شدند و کلام خداوند را حرمت داشتند، و آنان که براي حيات جاويد تعيين شده بودند، ايمان آوردند اعمال 13:48
زيرا دعوت‌شدگان بسيارند، اما برگزيدگان کم متي 22:14
در اين زمينه، مي‌توان به ايمان آوردن پولس نيز اشاره کرد. او به انتخاب آزاد خود ايمان نياورد بلکه خدا او را بر گزيد و بر او ظاهر شد و او را به ايمان هدايت کرد. خودش در اين زمينه مي‌فرمايد: «اما چون خشنودي او که مرا از بطن مادرم وقف کار خود کرد و به‌واسطه فيض خود مرا فرا خواند
در اين بود که پسر خود را در من آشکار سازد…» غلاطيان 1:15-16
آياتي در باره آزادي انتخاب
«زيرا خدا جهان را آنقدر محبت کرد که پسر يگانه خود را داد تا هر که به او ايمان آوَرَد هلاک نگردد، بلکه حيات جاويدان يابد.» يوحنا 3:16
«هر که تشنه است، نزد من آيد و بنوشد.» (يوحنا 7:37). در اين زمينه به تمام آياتي در انجيل يوحنا بايد مراجعه کرد که عبارت «هر که» در آنها به‌کار رفته است
خدا نمي‌خواهد کسي هلاک شود، بلکه مي‌خواهد همگان به توبه گرايند.» دوم پطرس 3:9
«بياييد نرد من، اي تمام زحمتکشان و گرانباران، که من به شما آسايش خواهم بخشيد.» متي 11:28
در اين زمينه، بايد به آزادي انتخاب آدم و حوا اشاره کرد. اگر ايشان صاحب اراده و انتخاب آزاد نبودند، خدا ايشان را در زمينه نخوردن ميوه آن درخت هشدار نمي‌داد. اگر تصور کنيم که اراده ازلي خدا اين بود که ايشان گناه کنند، در اين صورت، خدا را عامل و منشأ گناه مي‌سازيم. همچنين بايد به آزادي اراده قوم اسرائيل در مرز کنعان توجه بکنيم. ايشان مي‌توانستند به وعده خدا ايمان داشته باشند و ظرف سه ماه بعد از خروج از مصر، وارد کنعان شوند. اما ايشان بي‌ايماني را انتخاب کردند و چهل سال در بيابان سرگردان شدند. کسي به خود جرأت نمي‌دهد که خدا را مسبب بي‌ايماني و سرگرداني ايشان تلقي کند. در ضمن، اگر انسان داراي انتخاب آزاد نبود، اين همه نصايح رسالات براي چه مي‌بود؟ اگر مطمئن باشيم که ما جزو برگزيدگانِ ازلي هستيم و نجات نهايي ما قطعي است هر طور هم زندگي کنيم بر نجات ما اثري نخواهد داشت
نتيجه‌گيريهاي مسيحيان
مسيحيان در طول تاريخ دوهزارساله خود نتيجه‌گيريهاي مختلفي از اين آيات و اشارات کرده‌اند مسيحيت در قرون اوليه، به آزادي اراده انسان اعتقاد داشت. گرچه بعضي از پدران کليسا مسأله جبر و برگزيدگي ازلي را مطرح کردند، اما اين نظر مورد تأييد شوراهاي کليسايي قرار نگرفت امروزه، کليساهاي کاتوليک و ارتودُکس که دنباله‌روِ سنت قديمي مسيحيت هستند به آزادي اراده انسان عقيده دارند
اما پس از نهضت مارتين لوتر در قرن شانزدهم، يکي ديگر از پيشگامان نهضت اصلاحات به نام ژان کالوَن در همان دوره، اعتقاد به برگزيدگي و تعيين ازلي را تعليم داد و امروزه اکثر کليساهاي پروتستان پيروِ نظر او هستند. طبق تعليم کالوَن، خدا پيش از آفرينش جهان، عده‌اي را براي نجات بر گزيد و عده‌اي را براي هلاکت. اراده انسان در اثر سقوط چنان تباه شده که خودش قادر به انتخاب ايمان نيست. اين فيض خدا است که برگزيدگان را به‌سوي نجات هدايت مي‌کند و اين فيض مقاومت‌ناپذير است. چنين فيضي نصيب کساني که براي هلاکت تعيين شده‌اند نمي‌شود. کفاره مسيح نيز تنها براي برگزيدگان کارآيي دارد. برگزيدگان که در اثر فيض مقاومت‌ناپذير خدا نجات مي‌يابند در امنيت ابدي ساکن هستند و هيچ گاه نجات خود را از دست نمي‌دهند
اما در قرن هفدهم، يک عالم الهيات هلندي به نام هاکوبوس آرمينيوس بيشتر به سمت نظريه سنتي کليسا گرايش پيدا کرد و در محافل پروتستان به تعليم اراده و انتخاب آزاد انسان پرداخت. او آيات مربوط به تعيين ازلي نجات‌يافتگان را رد نمي‌کرد، اما آنها را در پرتوِ تعليم پطرس رسول در رساله اول، 1:2 مورد توجه قرار مي‌داد که به «پيشداني خدا» اشاره مي‌کند. يعني اينکه چون خدا «از پيش مي‌دانست» چه کساني ايمان مي‌آورند، نام آنان را از ازل در دفتر حيات خود ثبت کرد و ايشان جزو برگزيدگان شدند
تذکري در باره نظرات کالون و آرمينيوس
اما در هر دو نظرِ کالون و آرمينيوس ايرادي وجود دارد. اين دو نظر گرچه بر اساس آياتي از کتاب‌مقدس هستند، اما يک نکته را از نظر دور مي‌دارند و آن اينکه خدا اساساً در بُعد زمان قرار ندارد. يعني اينکه براي خدا پيش يا پس مفهومي ندارد کدام «از پيش»؟ مگر براي خدا گذشته و حال و آينده وجود دارد؟ براي خدا همه چيز حي و حاضر است. خدا در بُعد زمان قرار ندارد که بخواهد کساني را «از پيش» براي نجات يا هلاکت تعيين کند، يا «از پيش بداند» چه کساني ايمان مي‌آورند
آشتي ميان دو نظر
در دهه‌هاي گذشته، عده‌اي از پيروان کالون نظر او را تعديل کرده‌اند و اظهار مي‌دارند که انسان داراي آزادي اراده و انتخاب است، اما خدا اراده آزاد او را به‌شکلي بر مي‌انگيزد که ايشان نجات را انتخاب کنند. به اين تعليم مي‌گويند آموزه کالوينيسم معتدل
سؤال ديگري که در اينجا مطرح مي‌شود اين است که آيا همه کساني که «اظهار ايمان» مي‌کنند و به کليسا مي‌پيوندند جزو «برگزيدگان» هستند؟ اگر هستند، پس چرا بعضي از آنان بعد از مدتي ايمان خود را انکار مي‌کنند و در بي‌ايماني از دنيا مي‌روند؟ پاسخ کالوينيسم اين است که ايشان از ابتدا از «ايمان نجات‌بخش» برخوردار نبودند. ايمان ايشان اصيل نبود. در اين زمينه، مي‌توان به مَثـَل گندم و کرکاس اشاره کرد. اما پاسخ آرميني‌ها به اين سؤال اين است که ايشان ايمان آوردند و بعد لغزش خوردند. با توجه به پاسخ هر دو مکتب به اين سؤال، پي مي‌بريم که در واقع گويا هر دو طرف همان نکته را به‌نوعي به دو طريق مختلف مطرح مي‌سازند. شايد بتوان گفت که هر دو به‌نوعي به اين نتيجه مي‌رسند که همه کساني که امروزه اظهار ايمان مي‌کنند، ممکن است روزي منکر ايمان شوند. در واقع، اين دو نظر، از دو ديدگاه متفاوت به قضيه‌اي واحد مي‌نگرند
سوء درک کالوينيسم
گاهي اوقات ديده مي‌شود که حتي معلمين کالوينيست هم عقيده خود را اشتباه مطرح مي‌سازند. امنيت ابدي نجات برگزيدگان به اين معني نيست که همه کساني که اظهار ايمان مي‌کنند، جزو «برگزيدگان» هستند، چرا که همان گونه که گفتيم، ممکن است کسي که امروز اظهار ايمان مي‌کند، از «ايمان نجات‌بخش» يا ايمان اصيل برخوردار نباشد. اين آن چيزي است که کالون اظهار مي‌دارد و بايد آن را درست درک کرد
در ضمن، امنيت ابدي برگزيدگان به معني بي‌مبالاتي و زندگي بي‌بند و بار نيست. پطرس رسول مي‌فرمايد: «پس اي برادران هر چه بيشتر بکوشيد تا فراخواندگي و برگزيدگي خويش را تحکيم بخشيد، چرا که اگر چنين کنيد، هرگز سقوط نخواهيد کرد.» (دوم پطرس 3:10). مفهوم اين آيه بسيار روشن است، زيرا مي‌گويد که گرچه عده‌اي برگزيده شده‌اند، اما ايشان بايد برگزيدگي خود را ثابت کنند تا سقوط ننمايند
نتيجه
از آنجا که هر دو نظر در کتاب‌مقدس ذکر شده، نمي‌توان هيچ ‌يک را رد کرد. اما با توجه به اينکه خدا در بُعد زمان نيست، مي‌توان هر دو را درک کرد. بايد نهايت تلاش خود را بکنيم تا دعوت و برگزيدگي خود را ثابت کنيم، زيرا در غير اين صورت، ثابت کرده‌ايم که جزو برگزيدگان نيستيم. در اينجا، هم حاکميت خدا را مد نظر قرار داده‌ايم و
هم آزادي اراده انسان را

No comments:

Post a Comment