خدا
»آيا عمقهاى خدا را مىتوان دريافت نمود؟« )ايوب ١١: ٧(. خدا آيست؟ چگونه است؟ چگونه مىتوانيم مطمئن باشيم آه وجود دارد؟ آغاز او از آجاست؟ آيا مىتوانيم او را بشناسيم؟ هرآس اين سؤالات را يا با صداى بلند و يا از خود پرسيده است. زيرا ما نمىتوانيم به دنياى خارج خود نگاه آنيم و از وجود خالق غافل باشيم. هر روز با معجزه حيات و معماى مرگ روبه رو مىشويم. هر روز درختان گلدار پرشكوه را مىبينيم و عظمت آسمان پرستاره و بزرگى آوهها و درياها را مشاهده مىآنيم. چه آسى آنها را ساخته است؟ به وجودآورنده قوه جاذبه زمين آه در اثر آن همه چيز در جاى خود قرار مىگيرد چه آسى است؟ آيست آه روز و شب را به وجود آورده و فصلهاى مناسب در سال را مرتب آرده است؟ تنها جواب قانعآنندهاى آه مىتوان به سؤالات فوق داد اين است آه تمام اين چيزها و بسيارى چيزهاى ديگر را خداى بزرگ به وجود آورده است. همان طورى آه ساعت، سازندهاى دارد به همان طريق دنياى منظم و مرتب ما سازنده بزرگى دارد آه ما او را خدا مىخوانيم و با اسم او تمام افراد بشر آشنايى دارند. از ابتداى آودآى نام او بر زبان ما بوده است. آلام خدا اعلام مىآند خدايى آه درباره او صحبت مىآنيم و درباره او سرود مىخوانيم خدايى آه تمام برآات از اوجارى مىشود همان خدايى است آه اين دنيا را خلق فرمود و ما را در آن قرار داد.ولى ممكن است آسى سؤال آند اين خدا آيست؟ او آجاست؟ ما همگى اسم او را مىدانيم. هنگام روبه رو شدن مشكلات و وسوسهها نام او را بر زبان مىآوريم. بسيارى از ما آوشش مىآنيم آه فكرمان هر لحظه با او مشغول باشد. عدهاى مىگويند آه نمىتوانند به وجود او ايمان داشته باشند و عقيده دارند آه خدايى وجود ندارد. عدهاى ديگر اظهار مىدارند خدا را براى من توضيح دهيد شايد او را قبول آنم! اگر شما هم اين طور بودهايد يعنى در تمام عمر خود درباره خدا شنيده و راجع به او صحبت آردهايد ولى منتظريد آه يك نفر خدا را براى شما توضيح دهد تا بتوانيد آاملا به او ايمان آوريد، اجازه فرماييد با هم ببينيم آتاب مقدس دربارهخدا چه مىگويد.اآنون آه در تاريخ جهان دورهاى بحرانى طى مىشود هر شخصى بايد در جستجوى جواب اين مسئله باشد: خدا چگونه است؟ هر انسانى بايد اين سؤال را بكند و جواب صحيح را بيابد. هر آس بايد بدون هيچ شك و ترديد بداند خدا آيست و چه آارهايى انجام مىدهد. ريشه تمام مشكلات و ناراحتىهاى ما اين است آه خدا را نمىشناسيم و از اطاعت او سرپيچى مىآنيم. چگونه انسان نقشه خدا را نمىداند، به همين دليل جهان دچار آشوب و هرج و مرج شده است. چون انسان مايل نيست قوانين الهى را بياموزد و اطاعت آند، روحهاى ما اين چنين گرانبار و دردمند شده است! بنابراين بياييم درباره او هر چه مىتوانيم بياموزيم. براى اين آه درباره خدا چيزى بياموزيم به آجا برويم؟ چه آسى مىتواند حقيقت را به ما نشان دهد؟ آيا همه ما موجودات محدود و فانى نيستيم؟ آيا خدا بر روى زمين آسى را تعيين آرده است آه حقايق الهى را در زمان حاضر به راستى بيان آند؟ خير شخصى آه اين آار را مىتوانست انجام دهد دو هزار سال قبل زندگى مىآرد و ما او را بر صليب آشيديم و آشتيم! پس جواب سؤال خود را از چه آسى بشنويم؟ ممكن است از محققين و دانشمندان سؤال آنيم. آنها جواب خواهند داد آه او علت العلل تمام موجودات و حيات است. تمام موجودات زنده با خدا يكى هستند و حيات و زندگى هم، از وجود الهى او سرچشمه مىگيرد. آنها خواهند گفت آه شما مىتوانيد خدا راحتى در آوچكترين قطره آب و هم چنين در آسمان مشاهده آنيد.اگر از يك فيلسوف سؤال آنيد به شما خواهد گفت آه خدا قدرت و نيروى اصلى و لايتغيرى است آه در پس خلقت وجود دارد. او محرك اصلى و بزرگى است آه جهان را به حرآت مىآورد. قدرتى است بىابتدا و بىانتها. فيلسوف به شما خواهد گفت آه هر قسمتى از حيات و هر نوع زيبايى مظهرى است از قدرت وى آه از او جارى مىشود و به سوى او برمىگردد. اگر بيشتر سؤال آنيم ممكن است بگويند آه خدا قادر مطلق و آل در آل است و شايد انسان نتواند بيش از اين درباره او اطلاعى داشته باشد. خدا را به انواع مختلف تعريف و توجيه آردهاند. هر آشورى، هر نژادى، هر خانوادهاى و هر فردى سعى آرده است اين وجود بزرگ را آه بر آائنات حكمرانى مىآند توجيه نمايد. در تمام ادوار بشر در جستجوى خالقى بوده آه آارهايش را مىديده ولى او را نمىشناخته است. آدام يك از اين عقايد و توجيهات مختلف صحيح است؟ ما آدام يك از اين نظريههاى فراوان را بايد بپذيريم؟ آيا از آسانى آه ادعامىآنند حقيقت را يافتهاند بايد پيروى آنيم؟خدا خود را در آتابى آه ما آن را آتاب مقدس مىخوانيم ظاهر فرموده است. اگر ايمان داشته باشيم آه آتاب مقدس خدا را ظاهر آرده است در آن صورت فكرمان آاملا قانع و قلبمان از اطمينان لبريز خواهد گرديد. مىتوانيم مطمئن باشيم آه جواب صحيح را يافتهايم و در راه شناسايى و درك ماهيت و صفات واقعى خدا قدم برمىداريم. در آتاب مقدس خدا خود را به صدها طريق ظاهر مىفرمايد و اگر آتاب مقدس را با همان دقتى آه روزنامه مىخوانيم به طور مرتب مطالعه آنيم و به همان اندازهاى آه با قهرمانان معروف ورزش آشنايى داريم، بهتر از آن با خدا نيز آشنايى خواهيم داشت و درباره او آسب اطلاع خواهيم آرد. همان طورى آه يك جواهر داراى تراشهاى زيادى است، جلوهها و طرز ظهور و مكاشفه خدا هم جنبههاى مختلف دارد و آتابهاى متعددى لازم است تا اين منظور برآورده شود. در اين آتاب مختصر فقط به چهار جنبه مهم و مكاشفه خدا اشاره خواهيم آرد آه هميشه بايد به ياد داشتهباشيم:اول- آتاب مقدس اعلام مىآند آه خدا روح است. وقتى عيسى با زن سامرى سخن مىگفت درباره خدا اين حقيقت را اظهار فرمود: »خدا روح است« )يوحنا ۴: ٢۴(. وقتى آلمه روح را مىشنويد چه چيزى به نظرتان مىآيد؟ از اين آلمه چه تصورى در ذهن شما ايجاد مىشود؟ آيا تودهاى از بخار به نظرتان مىرسد آه در آسمان سرگردان است؟ آيا روح آن چيزى است آه بچهها از آن مىترسند و نام آن را لولو گذاشتهاند؟ آيا روح به نظر شما شكل و معنايى ندارد؟ وقتى عيسى فرمود خدا روح است مقصودش چه بود؟ براى اين آه بفهميم »روح« واقعا چيست و مقصود عيسى از استعمال اين آلمه چه بود، بايد دوباره به آتاب مقدس مراجعه آنيم و قسمتى را در نظر بگيريم آه مسيح بعد از زنده شدن مىفرمايد: »دست بر من گذارده ببينيد زيرا آه روح، گوشت و استخوان ندارد چنان آه مىنگرد در من است« )لوقا ٢۴: ٣٩(. پس مىتوانيم مطمئن باشم آه روح بدن ندارد و در واقع آاملا خلاف بدن است ولى با وجود اين هم وجود دارد و هم داراى قدرت است. فهميدن اين موضوع براى ما مشكل است زيرا سعى مىآنيم اين حقايق را با فكرى آه بدن محدودش آرده درك آنيم. چون ما انسانها بينايى اصلى خود را آه خدا به ما عطا فرموده بود از دست دادهايم، نمىتوانيم شكوه و عظمت روح را آه اين قدر از ما بالاتر است درك آنيم! تا آلمه »روح« را مىشنويم فورا آوشش مىآنيم آن را تا به مقياس آوچك و آوتاه فكر خود تنزل دهيم. مثل اين است آه بخواهيم عظمت و شكوه پرهيبت اقيانوس را براى شخصى توضيح دهيم آه آبى بزرگتر از آب گودال گلآلود نديده است.چنين شخصى چگونه مىتواند تصور آند آه دريا چيست؟ چنين شخصى آه به آب آم عمق و تيرهرنگ نگاه مىآند، چطور ممكن است درك آند آه عمق بىحد اقيانوس چيست و چه مخلوقات عجيبى در آن وجود دارد و قدرت پرموج و بىرحم طوفان اقيانوس چه مىباشد و يا زيبايى فوق تصور اقيانوس آرام چه معنايى دارد! شخصى آه به آب آم عمق نگاه مىآند از معنا و مفاهيم فوق بىخبر است. به چه زبان ممكن است تصور آامل درياى پرقدرت را براىاين شخص مجسم آرد؟ چطور مىتوانيد ثابت آنيد آه چنين چيز عجيبى واقعا وجود دارد؟به همين طريق هم براى ما مشكل است آاملا بفهميم مقصود عيسى از اين آه مىفرمايد »خدا روح است« چيست! عيسى اطلاع آامل داشت و فكر او مانند ما فقط گودال آم عمق زندگى را نمىديد. او از قلمرو غير محدود روح باخبر بود و براى اين به جهان آمد تا اندازهاى ما را با عجايب و تسلى و صلح و آرامش اين عالم نامرئى آشنا سازد. البته مىدانيم آه روح محدود به بدن نيست. روح را نمىتوان مانند بدن ملبس ساخت. روح مانند بدن تغيير نمىآند. آتاب مقدس اعلام مىآند آه خدا روح است و محدود به بدن نمىباشد. محدود به شكل مخصوصى نيست و حد و حصرى ندارد. او بىمقياس است و با چشم جسمانى نمىتوان او را ديد. آتاب مقدس مىفرمايد آه چون خدا نامحدود است بنابراين مىتواند در آن واحد در همه جا حاضر باشد و همه چيز را بشنود و ببيند و هر چيز را بداند. چون خودمان محدوديم، سعى مىكنيم خدا را هم مانند خود محدود سازيم. حتى منكر اين موضوع مىشويم آه خدا مىتواند آارهايى انجام دهد آه ما قدرت انجاآم آنها را نداريم. گاهى نزد خود استدلال مىآنيم آه چون ما نمىتوانيم در آن واحد همه جا باشيم خدا هم قادر به اين آار نيست! تقريبا شبيه شخصى هستيم آه تعريف اقيانوس را شنيده باشد و به ساحل دريا برود و چند قطره آب در دست خود نگه دارد و با حيرت و تعجب بگويد آه بالاخره اقيانوس را به دست آوردم. اقيانوس را در دست خود گرفتهام و مال من است! البته صحيح است آه او جزيى از اقيانوس را در دست دارد. در عين حال ممكن است ديگران هم در هزاران ساحل ديگر قطراتى از همان آب را جزء اموال خود بدانند. ميليونها نفر مىتوانند به ساحل دريا بيايند و دست خود را با آب پر سازند. هر آس مىتواند هر قدر مايل است بردارد، باز هم اقيانوس لايتغير خواهد ماند و قدرت و نيروى آن آم نخواهد شد و حياتى آه در اعماق بىمقياسش وجود دارد عوض نمىشود، در حالى آه احتياج تمامآسانى را آه در سواحل متعدد آن قرار گرفتهاند، آاملا و بىدريغ برآورده مىسازد.خدا هم همين طور است. او مىتواند در يك زمان معين در همه جا باشد و دعاى همه آسانى را آه به نام مسيح دعا مىآنند بشنود و مىتواند با قدرت معجزهآساى خود ستارگان را در جاى معين نگاه دارد و از زمين نباتات را بروياند و ماهيان دريا را به شنا آورد. خدا هيچ حد و حدودى ندارد و حكمت او را انتهايى نيست. قدرت او بىانتهاست. مهر و محبت او بىحد است و رحمت و شفقتش بىپايان. اگر شما تاآنون سعى آردهايد آه خدا را محدود سازيد از حالا به بعد بايد از اين آار خوددارى آنيد. سعى نكنيد او و آارهايش را به مكان و منطقهاى معين محدود سازيد. شما هيچگاه اقيانوس را محدود نمىسازيد. هيچگاه به اين فكر نمىافتيد آه مسير ماه را تغيير دهيد يا زمين را از حرآت وضعى خود باز داريد! اگر چنين است پس چقدر احمقانه خواهد بود آه سعى آنيم خدايى را آه خالق و ادارهآننده تمام اين عجايب است، محدود سازيم؟ من بسيارى از چيزها را مديون مادرم هستم. يكى از مهمترين برآات رسيده به من اين است آه وقتى ده ساله بودم، به من تعليم داد »خدا روح است و نامحدود و ابدى و لايتغير«، اين جمله هميشه در خاطرم بوده است. وقتى يك نفر قلبا ايمان داشته باشد آه خدا روحى است نامحدود و ابدى و لايتغير پس اشتباها خدا را محدود نخواهد ساخت. ديگر شك نخواهيم داشت آه او قادر است حتى آارهايى را آه از عهده ما خارج است، انجام دهد.عدهاى ترديد دارند آه آتاب مقدس آلام واقعى خداست و علت اصلى ترديد آنها اين است آه نمىخواهند صفاتى را به خدا نسبت دهند آه خودشان فاقد آن هستند. اگر شما درباره آتاب مقدس دچار شك شدهايد دوباره به آن مراجعه فرماييد و آن را مانند شخصى بخوانيد آه تمام عمر به گودال گلآلود نگاه مىآرده ولى اآنون براى اولين بار چشمش به اقيانوس افتاده است. شايد براى اولين بار تا اندازهاى متوجه شويد آه خدا چه قدرت نامحدودى دارد. شايد براى اولين بار او را آن طور آه هست درك آنيد. اگر خدا آن طور آه عيسى مىطفرمايد روح باشد ديگر مشكل نيست بدانيم آه او بر تمام امور واقف است و بر آارهاى بشر نظر دارد و با الهام او پيغمبران آتاب مقدس را نوشتهاند. وقتى واقعا بفهميم خدا چگونه است، هر چيزى در جاىمناسب خود قرار خواهد گرفت.دوم- آتاب مقدس مىفرمايد آه خدا شخصيت دارد. در آتاب مقدس جملات ذيل بسيار تكرار مىشود: »خدا دوست دارد«، نخدا مىفرمايد«، »خدا اين آار را انجام مىدهد«، هر چيزى را آه به شخص نسبت مىدهيم مىتوانيم به خدا هم نسبت دهيم. شخص هم احساس دارد و هم فكر مىآند، ميل و علاقه دارد و شخصيت خود را بروز مىدهد. ما بر روى زمين شخصيت را به بدن محدود مىسازيم. فكر محدود ما نمىتواند تصور آند آه بدون گوشت و استخوان ممكن است شخصيت را مجسم آرد. مىدانيم آه شخصيت ما براى هميشه مثل حالا در داخل بدن محبوس نخواهد بود. مىدانيم آه هنگام مرگ شخصيت ما بدن را ترك خواهد آرد و به سوى مقصدى آه در انتظار ماست خواهد رفت. ما تمام حقايق فوق را مىدانيم ولى در عين حال قبول آنها براى ما مشكل است. اى آاش همه متوجه مىشديم آه شخصيت نبايد حتما شبيه يك چيز مادى باشد. خدا محدود به بدن نيست ولى در عين حال شخصيت دارد. او احساس دارد، فكر مىآند، دوست مىدارد، مىبخشد و در مشكلات و سختىهاى روزانه با ما همدردىمىآند.سوم- آتاب مقدس اعلام مىآند نه فقط روح است و شخصيت دارد بلكه وجودى است مقدس و عادل. از اول آتاب مقدس تا آخر آن خدا خود را خداى مقدس اعلام مىآند. او واقعا آامل و در هر مورد بىنقص است. او به قدرى مقدس است آه نمىتواند به انسان گنهآار نزديك شود و خيلى پاكتر از آن است آه بتواند زندگى گناهآلود را تحمل آند. او خداى مقدس و آامل است. اگر مىتوانستيم واقعا مجسم آنيم آه عدالت پرجلال او چيست، چه تغيير بزرگى در زندگى فردى و ملى ما به وجود مىآمد! اگر فقط يكبار متوجه مىشديم آه چه شكاف عميق و وسيعى بين انسان گناهآار و خداى عادل وجود دارد، دنياى ما در يك شب عوض مىشد. آتاب مقدس اعلام مىدارد آه خدا نور است و هيچ تاريكى در او نيست. تنها وجود متعال اوست آه بدون لكه و عيب مىباشد. درك اين حقيقت براى انسان ناقص مشكل است. ما آه در هر موردى دچار خطا و ضعف مىشويم مشكل است بتوانيم قدوسيت بىانتهاى خدا را در نظر مجسم آنيم ولى اگر بخواهيم آتاب مقدس را بفهميم و مورد استفاده قرار دهيم حتما بايد قدوسيت خدا رادرك آنيم.در سرتاسر آتاب مقدس شكافى آه انسان ناقص را از خداى آامل جدا مىسازد مورد بحث قرار گرفته است به همين علت آه خيمه اجتماع و معبد به دو قسمت يعنى قدس و قدس الاقداس تقسيم شده بود. به همين دليل بود آه اگر گناهآارى مىخواست به خدا نزديك شود بايد قربانى بياورد. به همين دليل بود آه آه آاهنانى معين شده بودند تا بين خدا و مردم واسطه شوند. به همين دليل بود آه در آتاب لاويان قوانين متعددى درمورد احتراز از ناپاآى مقرر شده بود و در جشنهاى متعدد قوم اسرائيل، خدا سعى مىآرد آنها را از بتپرستان جدا سازد. پاآى و قدوسيت خدا باعث ايجاد نظم در تمام اصول الهى مىشود. آتاب مقدس مىفرمايد آه سلطنت خدا بر پايه پاآى و قدوسيت قرار دارد. به علت مقدس بودن خداست آه چنين فاصله و شكاف عميقى بين خدا و گناهآار وجود دارد. آتاب مقدس مىفرمايد گناهان ما، ما را از خدا جدا آرده و به طورى از او جدا شدهايم آه صورت او از ما مخفى است و وقتى او را مىخوانيم به ما توجهى نمىفرمايد. خدا پاآتر از آن است آه شرارت را بپسندد و مقدستر از آن است آه با گناه آوچكترين رابطهاى داشته باشد. پيش از آن آه بشر مرتكب گناه شود خدا با بشر معاشرت و دوستى داشت، اآنون اين رابطه تيره گرديده و تمام وسايل ارتباط خدا با انسان غير از عيسى مسيح قطع شده است. انسان فقط به وسيله عيسى مسيح مىتواند دوباره با خالق خود رابطهصميمى داشته باشد.انسان گناهآار قدرت ندارد خود را عوض آند و نمىتواند با زبان پرگناه خود سخنانش را به سمع مقدس خدا برساند. اگر خدا بر اثر لطف و مهربانى بىحد خويش پسر خود را به جهان نمىفرستاد تا واسطهاى بين او و انسان باشد، بشر تا ابد گناهآار باقى مىماند. قدوسيت خدا علت مرگ مسيح را واضح مىسازد. قدوسيت خدا ايجاب مىآرد آه گناه آاملا محو شود ولى محبت خدا باعث شد آه عيسى مسيح براى گناه بشر مجازات شود و نجات را فراهم فرمايد چون خدايى را آه مىفرستيم، خداى پاك و مقدس و خداى دستكار و عادل است. او فرزند يگانه خود را براى ما فرستاد تا بتوانيم به اونزديك شويم ولى اگر ما اين بخشش را رد آنيم واگر قوانين او را اطاعت نكنيم، در موقع مجازات نمىتوانيم از او آمك بخواهيم!چهارم- خدا مهر و محبت است. بسيارى آلام خدا را مطالعه نمىآنند و صفات الهى را درك نمىنمايند، بنابراين نمىدانند »خدا محبت است« )اول يوحنا ۴: ٨(. وقتى لغت »محبت« را به آار مىبريم، اغلب نمىدانيم مقصود چيست. آلمه محبت و دوست داشتن يكى از آلماتى است آه در زبان ما با سوء تعبير زيادى به آار مىرود. اين لغت براى پستترين و در عين حال عالىترين روابط بشرى به آار مىرود. مىگوييم دوست داريم مسافرت آنيم، دوست داريم شيرينى و شكلات بخوريم، اتومبيل تازه خود را دوست داريم و رنگ تازه اتاق خود را دوست داريم. اغلب مىگوييم همسايگان خود را دوست داريم ولى ما فقط به حرف قناعت مىآنيم وبه عمل نمىپردازيم! پس تعجب ندارد آه ما انسانها نمىتوانيم آاملا بفهميم مقصود آتاب مقدس از اين آه مىگويد »خدا محبت است« چيست. اشتباه نكنيد و نگوييد آه چون خدا محبت است پس همه چيز بسيار شيرين و خوب و زيبا و هيچ آس براى گناهش تنبيه نخواهد شد. قدوسيت خدا ايجاب مىآند آه گناهآار مجازات شود ولى محبت خدا باعث شده آه خدا راهى براى نجات و آزادى انسان گناهآار باز شود. محبت خدا صليب عيسى را به وجود آورد آه به وسيله آن انسان مىتواند از گناه آزادى يابد و پاك شود. محبت خدا، عيسى مسيح را تا پاى صليبآشانيد.درمورد محبت عظيم خدا شك نداشته باشيد زيرا مانند قدوسيت قسمتى لايتغير از وجود خداست. هرقدر گناه شما زياد باشد، باز هم خدا شما را دوست دارد. اگر محبت خدا نبود هيچ آدام از ما فرصتى براى زندگى نمىيافتيم. ولى خدا محبت است! محبت او نسبت به ما ابدى است! »خدا محبت خود را در ما ثابت مىآند از اين آه هنگامى آه ما هنوز گناهآار بوديم مسيح در ما مرد« )روميان ۵: ٨(. وعدههاى خدا درمورد محبت و بخشايش او آاملا واقعى و مورد اطمينان است. ولى همان طور آه درمورد اقيانوس ذآر شد، تا موقعى آه آن را نمىبينيم نمىتوانيم زيبايى واقعى آن را درك آنيم. محبت خدا همين طور است، تا شما شخصا محبت خدا را نپذيريد و تا موقعى آه داراى صلح و آرامش واقعى الهى نباشيد، هيچ آس قادر نخواهد بود آن را براى شما توضيح دهد. اين آار را نمىتوانيد با فكر خود انجام دهيد. فكر و مغز محدود شما قدرت ندارد محبت عظيم خدا را درك آند آه چطور يك گاو سياه، علف سبز را مىخورد و شير سفيد مىدهد، با وجود اين شما شير را مىخوريد و قوت پيدا مىآنيد. فكر شما نمىتواند درك آند وقتى يك تخم آوچك را مىآارد چه مراحل بغرنجى طى مىشود تا اين تخم تبديل به گياهى شود و هندوانه لذيذ سرخ رنگ دهد. در هر حال شما هندوانه را مىخوريد و لذت مىبريد. مغز شما نمىتواند توضيح دهد اصل الكتريسيته آه شايد همين حالا روشنايى ايجاد آرده چيست. ولى شما مىدانيد آه الكتريسيته وجود دارد و باعث شده آه شما قادر بهديدن باشيد!شما بايد خدا را با ايمان قبول آنيد، ايمان به پسرش يعنى عيسى مسيح خداوند! وقتى مؤمن شديد ديگر جايى براى شك و ترديد وجود نخواهد داشت. ديگر لزومى ندارد سؤال آنيد آه خدا در قلب شما هست يا نه، زيرا خواهيد دانست آه او در آن جاست. وقتى از من مىپرسند آه چطور مىتوانم مطوئن باشم آه خدا آيست و چگونه است، به ياد داستان پسر بچهاى مىطافتم آه مشغول بادبادك بازى بود. هوا براى اين بازى بسيار مناسب بود، باد مىوزيد و ابرها در حرآت بودند. بادبادك به تدريج بالا رفت و در پس ابرها پنهان شد، مردى از اين پسر آوچك پرسيد چه آار مىآنى؟ جواب داد: مشغول بادبادك بازى هستم. مرد گفت بادبادك بازى مىآنى؟ تو آه بادبادك خود را نمىتوانى ببينى! پسر جواب داد البته من بادبادك را نمىبينم ولى هرچند لحظه يك بار حس مىآنم آه بادبادك دست مرا به سوى خود مىآشد و اطمينان دارم آه آن جاست. به حرف ديگران درمورد خدا زياد توجه نكنيد. شخصا او را براى خويشتن پيدا آنيد به اين صورت است آه تارهاى قلب شما هم به گرمى و لطف آشيده خواهد شد ومطمئن خواهيد بود آه او آن جاست.
No comments:
Post a Comment