Thursday, 27 February 2014

حقوق بشر چیست ؟


حقوق بشر چیست ؟





از آن جا که شناسایی حیثیت و کرامت ذاتی تمام اعضای خانواده‌ی بشری و حقوق برابر 

و سلب‌ناپذیر آنان اساس آزادی، عدالت و صلح در جهان است؛

از آن جا که نادیده گرفتن و تحقیر حقوق بشر به اقدامات وحشیانه‌ای انجامیده که وجدان 

بشر را برآشفته‌اند و پیدایش جهانی که در آن افراد بشر در بیان و عقیده آزاد، و از ترس و 

فقر فارغ باشند، عالی‌ترین آرزوی بشر اعلام شده است؛

از آن جا که ضروری است که از حقوق بشر با حاکمیت قانون حمایت شود تا انسان به 

عنوان آخرین چاره به طغیان بر ضد بیداد و ستم مجبور نشود؛

از آن جا که گسترش روابط دوستانه میان ملت‌ها باید تشویق شود؛

از آن جا که مردمان ملل متحد، ایمان خود را به حقوق اساسی بشر و حیثیت و کرامت و 

ارزش فرد انسان و برابری حقوق مردان و زنان، دوباره در منشور ملل متحد اعلام و عزم 

خود را جزم کرده‌اند که به پیشرفت اجتماعی یاری رسانند و بهترین اوضاع زندگی را در 

پرتو آزادی فزاینده به وجود آورند؛

از آن جا که دولت‌های عضو متعهد شده اند که رعایت جهانی و مؤثر حقوق بشر و 

آزادی‌های اساسی را با همکاری سازمان ملل متحد تضمین کنند؛

از آن جا که برداشت مشترک در مورد این حقوق و آزادی ها برای اجرای کامل این تعهد 

کمال اهمیت را دارد؛

مجمع عمومی این اعلامیه جهانی حقوق بشر را آرمان مشترک تمام مردمان و ملت‌ها 

اعلام می‌کند تا همه‌ی افراد و تمام نهادهای جامعه این اعلامیه را همواره در نظر داشته 

باشند و بکوشند که با آموزش و تحصيل، رعایت این حقوق و آزادی‌ها را گسترش دهند و 

با تدابیر فزاینده‌ی ملی و بین‌المللی، شناسایی و اجرای جهانی و مؤثر آنها را، چه در 

میان خود مردمان کشورهای عضو و چه در میان مردم سرزمین‌هایی که در قلمرو آنها 

هستند، تأمین کنند.

ماده‌ی ۱

تمام افراد بشر آزاد زاده می‌شوند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم 
برابرندهمگی دارای عقل و وجدان هستند و باید با یکدیگر به سانِ تنِ واحد رفتار کنند.

ماده‌ی ۲

هر کس می‌تواند بی‌هیچ‌گونه تمایزی، به‌ویژه از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین، 
عقیده‌ی سیاسی یا هر عقیده‌ی دیگر، و همچنین منشاء ملی یا اجتماعی، ثروت، ولادت 
یا هر وضعیت دیگر، از تمام حقوق و همه‌ی آزادی‌های ذکر شده در این اعلامیه برخوردار 
شودبه‌علاوه نباید هیچ تبعیضی روا داشته شود که مبتنی بر وضع سیاسی، قضایی یا 
بین‌المللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد، خواه این کشور یا 
سرزمین مستقل، تحت قیمومیت یا غیرخودمختار باشد، یا حاکمیت آن به شکلی محدود 
شده باشد.

ماده‌ی ۳
هر فردی حق زنده‌گی، آزادی و امنیت شخصی دارد.

ماده‌ی ۴
هیچ کس را نباید در برده‌گی یا بنده‌گی نگاه داشتبردهگی و داد و ستد بردهگان به 
هر شکلی که باشد، ممنوع است.

ماده‌ی ۵
هیچ کس نباید شکنجه شود یا تحت مجازات یا رفتاری ظالمانه، ضد انسانی یا تحقیرآمیز 
قرار گیرد.

ماده‌ی ۶
هر کس حق دارد که شخصیت حقوقی‌اش در همه‌جا به رسمیت شناخته شود.

ماده‌ی ۷
همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بی هیچ تبعیضی از حمایت یکسان قانون 
برخوردار شوندهمه حق دارند در مقابل هر تبعیضی که ناقض اعلامیه‌ی حاضر باشد، و 
بر ضد هر تحریکی که برای چنین تبعیضی به عمل آید، از حمایت یکسان قانون بهره‌مند 
شوند.

ماده‌ی ۸
هر فردي در برابر اَعمالِ ناقض حقوق اساسی اعطا شده به او توسطِ قانون اساسی یا 
قوانین دیگر، حق احقاقِ عمليِ حقوقِ خود را از طريقِ دادگاه‌های ملی صالح دارد.

ماده‌ی ۹
هیچ کس را نباید خودسرانه دستگير، زنداني یا تبعید کرد.

ماده‌ی ۱۰
هر شخص با مساوات کامل حق دارد که دعوایش در دادگاهی مستقل و بی‌طرف، 
منصفانه و علنی رسیدگی شود و چنین دادگاهی درباره‌ي حقوق و ديونِ وی، یا هر 
اتهام جزایی که به او زده شده باشد، تصمیم بگیرد.

ماده‌ی ۱۱
۱هر شخصی که به بزه‌کاری متهم شده باشد، بی‌گناه محسوب می‌شود تا هنگامی 
که در جریان محاکمه‌ای علنی که در آن تمام تضمین‌های لازم برای دفاع او تأمین شده 
باشد، مجرم بودن وی به طور قانونی محرز شود۲هیچ کس نباید برای انجام دادن یا 
انجام ندادن عملی که در موقع ارتکاب آن، به موجب حقوق ملی یا بین‌المللی جرم 
شناخته نمی‌شده است، محکوم شودهمچنین نبايد هیچ مجازاتی شدیدتر از مجازاتی 
که در موقع ارتکاب جرم به آن تعلق می‌گرفت، درباره‌ی کسی اعمال شود.


ماده‌ی ۱۲
نباید در زندگی خصوصی، امور خانوادگی، اقامت‌گاه یا مکاتبات هیچ‌کس مداخله‌های 
خودسرانه صورت گیرد یا به شرافت و آبرو و حيثيت کسی حمله شوددر برابر چنین 
مداخله‌ها و حمله‌هایی، برخورداری از حمایت قانون حق هر شخصی است.

ماده‌ی ۱۳
۱هر شخصی حق رفت و آمد و اقامتِ آزادانه در هر كشوري را دارد
۲هر شخصی حق دارد هر کشوری، از جمله کشور خود را ترک کند یا به کشور خویش 
بازشود.

ماده‌ی ۱۴
۱در برابر شکنجه، تعقیب و آزار، هر شخصی حق درخواست پناهندگی و برخورداری از 
پناهندگی در کشورهای دیگر را دارد.
 ۲در موردی که تعقیب واقعاً در اثر جرم عمومی و غیرسیاسی یا در اثر اعمالی مخالف 
با هدف‌ها و اصول «ملل متحد» باشد، نمی‌توان به این حق متوسل شد.

ماده‌ی ۱۵
۱هر فردی حق دارد هر تابعیتی داشته باشد
۲هیچ کس را نباید خودسرانه از تابعیت خویش، یا از حق تغییر تابعیت محروم کرد.

ماده‌ی ۱۶
۱هر مرد و زني كه به سنِ قانوني رسيده باشند حق دارند بی هیچ محدودیتی از حیث 
نژاد، ملیت، یا دین با همدیگر زناشویی کنند و تشکیل خانواده بدهنددر تمام مدت 
زناشویی و هنگام انحلال آن، زن و شوهر در امور مربوط به ازدواج، حقوق برابر 
دارند.
 ۲ازدواج حتماً باید با رضایت کامل و آزادانه‌ی زن و مرد صورت گیرد
۳خانواده رکن طبیعی و اساسی جامعه است و باید از حمایت جامعه و دولت برخوردار شود.

ماده‌ی ۱۷
۱هر شخص به‌تنهایی یا به صورت جمعی حق مالکیت دارد.
 ۲هیچ کس را نباید خودسرانه از حق مالکیت محروم کرد.

ماده‌ی ۱۸
هر شخصی حق دارد از آزادی اندیشه، وجدان و دین برخوردار شوداین حق مستلزم 
آزادی تغییر دین یا اعتقاد و همچنین آزادی اظهار دین یا اعتقاد، در قالب آموزش دینی، 
عبادت‌ها و اجرای آیین‌ها و مراسم دینی به‌تنهایی یا به صورت جمعی، به طور خصوصی 
یا عمومی است.

ماده‌ی ۱۹
هر فردی حق آزادی عقیده و بیان دارد و این حق مستلزم آن است که کسی از داشتن 
عقاید خود بیم و نگرانی نداشته باشد و در کسب و دریافت و انتشار اطلاعات و افکار، به 
تمام وسایل ممکن بیان و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.

ماده‌ی ۲۰

۱هر شخصی از حق آزادی تشکیل اجتماعات، انجمن‌های مسالمت‌آمیز برخوردار است
۲هیچ کس را نباید به شرکت در هیچ انجمني مجبور کرد.

ماده‌ی ۲۱
۱هر شخصی حق دارد که در اداره‌ي امور عمومی کشور خود، مستقیماً یا به وساطت 
نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند، شرکت كند۲هر شخصی حق دارد با 
شرایط برابر به مشاغل عمومی کشور خود دست یابد۳اراده‌ی مردم، اساس قدرت 
حکومت استاین اراده باید در انتخاباتی سالم ابراز شود که به طور ادواری صورت می 
پذیردانتخابات باید عمومی، با رعایت مساوات و با رأی مخفی یا به طریقه ای مشابه 
برگزار شود که آزادی رأی را تأمین کند.

ماده‌ی ۲۲
هر شخصی به عنوان عضو جامعه حق امنیت اجتماعی دارد و مجاز است به یاری 
مساعی ملی و همکاری بین‌المللی، حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ضروری 
برای حفظ حیثیت و کرامت و بروزِ آزادانه‌ی شخصیت خود را، با توجه به تشکیلات و منابع 
هر کشور، تحقق بخشد.

ماده‌ی ۲۳

۱هر شخصی حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه برگزیند، شرایط منصفانه و 
رضایت‌بخشی برای کار خواستار باشد و در برابر بی‌کاری حمایت شود
۲همه حق دارند که بی هیچ تبعیضی، در مقابل کار مساوی، مزد مساوی بگیرند
۳هر کسی که کار می‌کند حق دارد مزد منصفانه و رضایت‌بخشی دریافت كند که 
زندگی او و خانواده‌اش را موافق حیثیت و کرامت انسانی تأمین کند و در صورت لزوم، از 
راه‌هايِ ديگر موردِ حمایت اجتماعی کامل قرار گيرد
۴هر شخصی حق دارد که برای دفاع از منافع خود با دیگران اتحادیه تشکیل دهد و یا 
به اتحادیه‌های موجود بپیوندد.

ماده‌ی ۲۴
هر شخصی حق استراحت، فراغت و تفریح دارد و به‌ویژه باید از محدودیت معقول 
ساعات کار و مرخصی‌ها و تعطیلات ادواری با دریافت حقوق بهره‌مند شود.

ماده‌ی ۲۵
۱هر شخصی حق دارد که از سطح زندگی مناسب برای تأمین سلامتی و رفاه خود و 
خانواده‌اش، به‌ویژه از حیث خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبت‌های پزشکی و خدمات 
اجتماعی ضروری برخوردار شود؛ همچنین حق دارد که در مواقع بی‌کاری، بیماری، 
نقض عضو، بیوه‌گی، پیری یا در تمام موارد دیگری که به عللی مستقل از اراده‌ی 
خویش وسایل امرار معاشش را از دست داده باشد، از تأمین اجتماعی بهره‌مند 
شود.
 ۲مادران و کودکان حق دارند که از کمک و مراقبت ویژه برخوردار شوندهمه‌ی 
کودکان، اعم از آن که در پی ازدواج یا بی‌ازدواج زاده شده باشند، حق دارند که از حمایت 
اجتماعی یکسان بهره‌مند شوند.

ماده‌ی ۲۶
۱هر شخصی حق دارد که از آموزش و پرورش برخوردار شودآموزش و پرورش، و 
دست کم آموزش ابتدایی و پایه باید رایگان باشدآموزش ابتدایی اجباری استآموزش 
فنی و حرفه‌ای باید همگانی شود و دست‌یابی به آموزش عالی باید با تساوی کامل 
برای همه امکان‌پذیر باشد تا هر کس بتواند بنا به استعداد خود از آن برخوردار 
شود
۲هدف آموزش و پرورش باید شکوفایی همه جانبه‌ی شخصیت انسان و تقویت رعایت 
حقوق بشر و آزادی‌های اساسی باشدآموزش و پرورش باید به گسترش حسن تفاهم،
 دگرپذیری و دوستی میان تمام ملت‌ها و تمام گروه‌های نژادی یا دینی و نیز به گسترش 
فعالیت های ملل متحد در راه حفظ صلح یاری رساند۳پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش 
و پرورش برای فرزندان خود، بر دیگران حق تقدم دارند.

ماده‌ی ۲۷
۱هر شخصی حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی اجتماع سهیم و شریک شود و از 
هنرها و به ویژه از پیشرفت علمی و فواید آن برخوردار شود۲هر کس حق دارد از 
حمایت منافع معنوی و مادی آثار علمی، ادبی یا هنری خود برخوردار شود.

ماده‌ی ۲۸
هر شخصی حق دارد خواستار برقراری نظمی در عرصه‌ی اجتماعی و بین‌المللی باشد 
که حقوق و آزادی‌های ذکر شده در این اعلامیه را به تمامی تأمین و عملی سازد.

ماده‌ی ۲۹

۱هر فردی فقط در برابر آن جامعه ای وظایفی بر عهده دارد که رشد آزادانه و 
همه‌جانبه ی او را ممکن می‌سازد۲هر کس در اعمال حقوق و بهره‌گیری از آزادی‌های 
خود فقط تابع محدودیت‌هایی قانونی است که صرفاً برای شناسایی و مراعات حقوق و 
آزادی‌های دیگران و برای رعایت مقتضیات عادلانه‌ی اخلاقی و نظم عمومی و رفاه 
همگانی در جامعه‌ای دموکراتیک وضع شده‌اند۳این حقوق و آزادی‌ها در هیچ موردی 
نباید برخلاف هدف‌ها و اصول ملل متحد اعمال شوند.

ماده‌ی ۳۰

هیچ یک از مقررات اعلامیه‌ی حاضر نباید چنان تفسیر شود که برای هیچ دولت، جمعیت 
یا فردی متضمن حقی باشد که به موجب آن برای از بین بردن حقوق و آزادی‌های مندرج 
در این اعلامیه فعالیتی انجام دهد یا به عملی دست بزند.

Wednesday, 26 February 2014

هفت گناه


هفت گناه 

هفت گناه کشنده لیستی است که در زمان مسیحیان اولیه از آن استفاده می شد تا به 

پیروان مسیح دربارة سقوط انسان بعلت گناه تعلیم داده شود. تصور اشتباهی که از این 

هفت گناه کشنده در ذهنهاست این است که این گناهان از نظر خدا قابل بخشش نیستند. 

کتاب مقدس واضحا می گوید که تنها گناهی که خدا نمی بخشد ادامه در بی ایمانیست، 

چون اینکار تنها راه بخشش یعنی عیسی مسیح و مرگ نیابتی او را بر صلیب رد می کند. 

آیا این عقیدة هفت گناه کشنده کتاب مقدسی است ؟ 

بله و نه. امثال سلیمان 6 : 16-19 می گوید "شش چیز است که خداوند از آنها نفرت دارد. 

بلکه هفت چیز که نزد جان وی مکروه است 

1) چشمان متکبر، 

2) زبان دروغگو، 

3) دستهایی که خون بیگناهرا می ریزد،

4) دلی که تدابیر فاسد را اختراع می کند، 

5) پائی که در زیانکاری تیزرو می باشند، 

6) شاهد دروغگو که بکذب متکلم شود، 

7) کسیکه در میان برادران نزاعها می پاشد. 

" بهر حال این لیست چیزی نیست که بیشتر مردم بعنوان هفت گناه کشنده می 

دانند.براساس پاپ گریگوری بزرگ در قرن ششم، هفت گناه کشنده عبارتند از: غرور، 

حسادت، پرخوری، شهوت، عصبانیت، طمع، و بی توجهی بخصوص به امور روحانی. 

هر چند که نمی توان انکار کرد که اینها گناه هستند، اما در کتاب مقدس هیچوقت به آنها 

"هفت گناه کشنده" گفته نشده است. لیست سنتی هفت گناه کشنده راه خوبی است 

برای گروه بندی گناهان زیادی که در دنیا وجود دارند. 

تقریبا هر نوع گناهی می تواند زیر یکی از این گروهها جای داشته باشد. مهمتر اینکه، ما 

باید متوجه باشیم که این هفت گناه "کشنده تر" از بقیة گناهان نیستند. همة گناهان به 

مرگ می انجامند (رومیان 6: 23). 

خدا را شکر، که از طریق عیی مسیح، همة گناهان ما، منجمله هفت گناه کشنده، می 

توانند بخشیده شوند (متی 26: 28، اعمال رسولان 10: 43، افسسیان 1: 7).

Tuesday, 25 February 2014

شکنجه های روحی در زندانهای جمهوری اسلامی بیداد می کند!

.« شکنجه های روحی و روانی در زندانهای رژیم چیزی کمتر از شکنجه بدنی نیست، بازجویان حتی با پرسش‌های بیمار گونه در رابطه با خصوصی ترین مسائل خانوادگی سعی در آزار و اذیت افراد دارند.» اینان گفته های یک زندانی نوکیش مسیحی است که پس از آزادی و خروج از کشور در گفتگو با «محبت نیوز» به این وضعیت اشاره داشته است .
« محبت نیوز» - طی سالهای گذشته به خصوص پس از رخدادهای سیاسی و اجتماعی سال 1388 که به دنبال انتخابات ریاست جمهوری گریبان جمهوری اسلامی را گرفت، عرصه بر فعالین سیاسی و اجتماعی و دگراندیشان عقیدتی و دینی به شدت تنگ شد و حکومت از هر اهرمی برای تحت فشار قرار دادن آنان استفاده کرد. از جمله فشار بر اقلیت‌های دینی به خصوص نوکیشان مسیحی که شامل تعطیل کردن کلیساها، دستگیری و شکنجه و صدور احکام سنگین از جمله زندان‌های طولانی و تبعید به مناطق بد و آب هوا می‌شد. همین فشارها و تهدیدات سبب شد تا جمع زیادی از مسیحیان و نوکیشان مسیحی به اجبار ترک وطن کنند. «حسن سادات باریکانی» از نوکیشان مسیحی است که پس از تحمل چند ماه حبس در زندان اوین با قرار وثیقه تا صدور حکم نهایی دادگاه به طور موقت آزاد بود. در همین مدت فشارها و تهدیداتی که مستقیم و غیرمستقیم زندگی خانوادگی و شغل وی را تحت تاثیر قرار داد به حدی بود که وی مجبور شد به طور غیرقانونی از مرزهای شمالغرب کشور خارج و به همراه خانواده به ترکیه پناهنده شود.
آقای باریکانی نحوه آشنایی شما با مسیحیت و نحوه دستگیری شما در ایران چطور بود؟
من در ایران جز کار آفرینان بودم و وضع معیشت ی نسبتن خوبی داشتم و مدیریت یک مجموعه را به عهده داشتم. از طریق یکی از افرادی که در آن شرکت استخدام شد با مسیحیت آشنا شدم. چون در حال حاضر از وضعیت آن فرد خبر ندارم صحبتی هم در مورد او نمی کنم. این فرد من را به کلیسا بُرد و وارد فضای تازه ای کرد که احساس آرامش می کردم. مدتی گذشت و با اعتماد متقابلی که نسبت به هم پیدا کردیم به مراسم دعا در کلیسای خانگی رفتیم. مدتی گذشت و دیدم آنقدر در خودم و زندگیم تغییرات مثبت ایجاد شده که از آن دوست خواستم در منزل ما هم مراسم دعا برگزار شود. دی ماه سال 89 بود که برای اولین بار چند مامور لباس شخصی به منزل ما ریختند و دستگیر شدم. ماموران از کامپیوتر و لپ تاپ گرفته تا جزوات و کتاب مقدس را با خود بردند. با وضعیتی تاسف برانگیز با توجه به اینکه صبح زود به داخل منزل ما آمدند من را هم با چشم بند بردند. چیزی که در آن لحظه متوجه شدم از منزل ما که در منطقه آریاشهر تهران بود حدود 10 دقیقه مسیر طی شد تا به جایی رسیدیم که مد نظر آنها بود. آنجا که به نظرم از خانه های امن یا قرارگاه های غیر رسمی وزارت اطلاعات بود صدای تماس های رادیویی یعنی بیسیم به گوشم می رسید. همانجا متوجه شدم از مدتها قبل تحت نظر بودیم چون ریز مکالماتمان را هم داشتند. با این وجود خیلی تلاش می کردند به نوعی از زیر زبان من بکشند که چطور با خارج از کشور ارتباط دارم. برای من عجیب بود که با این همه امکانات اطلاعاتی از عمد آنقدر تاکید می کنند که با خارج تماس دارم یا اینکه فقط برای پرونده سازی بود. شب 15 اسفند من را آزاد کردند، البته از پشت در هشدار دادند که چشم بند ببندم، به داخل اتاق آمدند، من را سوار ماشین کردند و در منطقه فرحزاد رها کردند، خدا می داند با چه وضعیتی به خانه رساندم خودم را. در این مدت فقط در حد یکی دو دقیقه با منزل تماس داشتم. گفتند بگو به سفر رفتی و خودت به زودی تماس می گیری.
از آزار و شکنجه‌های روحی گذر کنیم چون هر لحظه در این حالت قرار داشتم. هنوز حال و هوای بد روزهای دستگیری در سرم بود و جو خانه ملتهب که بار دیگر در 28 فروردین 90 بازداشت شدم. این بار هم با همان وضعیت به سراغ من آمدند و با چشم بند سوار خودرو شدم، اما من را به اوین منتقل کردند. در این مرحله بود که پرونده من به دادگاه فرستاده شد. تبلیغ علیه نظام و اسلام ، محارب با خدا و پیغمبر(تغییر دین)، تشکیل کلیساهای خانگی و کمک مالی به نوکیشان مسیحی در آن دادگاه تفهیم  اتهام شدم. قاضی صلواتی رئیس دادگاه بود با آن رفتار و مدل حرف زدنش، اصلن انگار گوشش به هیچ کدام از دفاعیات من بدهکار نبود. در این بین موضوعاتی هست که فعلن نمی توانم درباره آنها صحبتی کنم و حتمن روزی درباره آنها خواهم گفت. اما در بند 209 که ممنوع الملاقات بودم از بدترین دوران زندگی من بود. بعدها که با قرار وثیقه به مرخصی آمدم متوجه شدم که کلیه حسابهای بانکی‌ام مسدود شده و ممنوع الخروج شدم. می دانستم راحتم نمی گذارند. به خاطر آزار و اذیتی که ‌شدم و تهدیداتی که خانواده ام می شد علیرغم میل باطنی مجبور شدم تا بطور غیر قانونی از کشور خارج شوم.
وضعیت نوکیشان مسیحی و اقلیت‌های دینی در ایران چطور است؟
در ایران وضعیت اقلیت های مذهبی بخصوص نوکیشان مسیحی بسیار دشوار و تحت فشار دستگاهای اطلاعاتی و امنیتی می باشند. زمانی شده بود که کلیساها برای ورود افراد از آنها کارت شناسایی و آدرس و تلفن منزل می خواستند و این مشخص بود که برای اطلاع دادن به دستگاههای امنیتی بود. حتی بعضی کلیساها بر اثر فشارهای مقامات امنیتی مجبور شده بودند که با اطلاعات همکاری داشته باشند والا وضعیت از آنچه که برای کلیساها و ایماندران بود بدتر میشد. باز وضعیت کلیساهای خانگی بهتر است چون تا وقتی شناسایی نشوند امنیت برقرار است. ما مسیحیان زیادی داریم که در زندان به سر می برند و اسم و رسمی از آنها به بیرون درز نمی کند. به خصوص در شهرستانها. وضعیت در تهران متقاوت است و اخبار زندان به بیرون می رسد اما در شهرهای کوچک وضعیت فرق دارد و بی نام نشان زیاد در زندان داریم.
-از شرایط خودتان و دیگران در در زندان بگویید:
من دو بار دستگیر شدم. هر دو بار در زندان اوین و ممنوع الملاقات بودم. در هیچ کدام از این دوران شکنجه بدنی نشدم، اما آنهایی که به زندان می‌افتند می‌دانند که شکنجه های روحی و روانی در زندانهای رژیم بیداد می کند و چیزی کمتر از شکنجه بدنی نیست. بازجویی های طولانی مدت در حالی که با بدترین الفاظ و توهین‌ها زندانی رو خطاب قرار می دهند. سوال کردن درباره مسائل ناموسی و شخصی، گفتن بعضی حرفها مثل اینکه همسر و بچه‎های شما در خطر هستند و یا خانواده شما در شرایط بد قرار دارند در حالیکه دسترسی به هیچ اطلاعاتی از سلامتی و خانواده نداری و یا پرسش‌های بیمار گونه درباره رابطه شخصی با همسر، اینها مسائلی است که زندانی پس از بازداشت و در هنگام بازجویی با آن سر و کار دارد.
در مورد وضعیت درون زندان گرچه برنامه نظافت و حمام هفتگی هست، اما کمتر رعایت می‌شود. حتی استفاده از سرویس بهداشتی هم با دردسر همراه است. کافیست ماموران دلشان نخواهند وقتی برای استفاده از توالت خبرشان می کنی توجه کنند و یا اینکه بهشان گفته باشند فلان زندانی را تحت فشار قرار دهید آن وقت است که سختی های انفرادی تازه خود را نشان می دهد. حتی سطحی ترین حقوق یک زندانی را هم دربند 209 رعایت نمی کنند.

Wednesday, 12 February 2014

لطف الهی

لطف الهی
فیض و لطف الهی مفاهیم دیگری نیز از جمله بخشش، نجات، تجربۀ حیات، توبه و محبت خدا را در بر می‌گیرد. واژۀ عبری آن به معنای "وفاداری" و یا "محبت پابرجای"، محبوب به محبوبۀ خویش است. لطفی که محبوبه شایستگی دریافت آن را ندارد زیرا که همیشه علیه محبوب خود طغیان کرده است اما دلدار برای عشق و لطف خود دلایلی دارد که دلداده از آن بی‌خبرست. لطف الهی همیشه فراتر از بایدهای اخلاقی و ضوابط مذهبی عمل کرده است (تثنیه ۷:‏۷ و ‏۸). در نوشته‌های انبیا قلب و روح تازه، ثمرۀ لطف خداست (حزقیال ۳۶:‏۲۶ ؛ ارمیا ۳۱:‏۳۱-۳۴).
پاسخ طبیعی شخصی که از لطف الهی بهره‌مند می‌شود تجلی آن به دیگران است (تثنیه ۱۶:‏۱۱-۲۴:‏۱۹). لطف و فیضی که تنها اهل خانۀ خدا را در بر نمی‌گیرد بلکه جهان‌شمول است. عیسای مسیح در مَثَل سامریِ نیکو به شاگردان خود آموخت که در نمایاندن لطف و فیض الهی حتی از چارچوب‌های اعتقادی خود خارج شوند و به آنانی که به اصطلاح در زمرۀ "بیگانگان" قلمداد می‌شوند رحمت و لطف نشان دهند.
تجلی لطف الهی در گفتار، پندار و کردار تحقق می‌یابد. اگر در گفتار، و یا حتی در پندار ادعای برخورداری از لطف الهی را داریم اما در عمل و کردار آن را نشان نمی‌دهیم، کلام خدا اصالت چنین لطفی را زیر سؤال می‌برد (اول یوحنا ۳:‏۱۷ و ‏۱۸).
ایمان، واکنش انسان به لطف الهی است (رومیان ۵:‏۲ و ۱۰:‏۹ ؛ افسسیان ۲:‏۸) که خود را با نشان دادن محبت به دیگران به اثبات می‌رساند (غلاطیان ۵:‏۶). تار و پود مذهب کتاب‌مقدس ریشه در لطف و بزرگواری خدا دارد و بدون آن در واقع انجیل و خبر خوشی وجود ندارد.