پرستش، نتیجۀ شناخت است
آیا تا به حال در جمعی قرار گرفتهاید که شرکتکنندگان دربارۀ چیزی زیبا سخن بگویند که برای شما بسیار نامأنوس و ناآشناست؟ مدام از زیباییهای چیزی سخن بر زبان آورند و از لذتی که در آن وجود دارد ولی تمامی آن حرفها برای شما تنها دنیایی ناشناخته باشد و درکش دشوار؟ بگذارید این مطلب را با مثالی سادهتر بیان کنم. تصور کنید شما هرگز یک گل رُز ندیده باشید و در کنفرانسی شرکت کنید که از زیباییهای گل رُز صحبت میشود. گویندگان یکی پس از دیگری سخن از جنبههای مختلف آن میگویند، یکی از زیبایی ظاهری آن، دیگری از اینکه چقدر این گل بوی دلنشینی دارد و شخصی نیز که در مقام یک منتقد در تمامی جلسات حضور دارد از خار روی شاخه گل بگوید و یکی از خاطرات تلخش را از یک خراش دردناک با جمع در میان بگذارد. و شما فقط با نگاهی متفکر به آن سخنان گوش فرا دهید و برای همراهی با سخنرانان هر از گاهی به نشانه تأیید سری نیز تکان دهید. ولی آن سخنان برای شما، کلماتی نامأنوس بیش نیستند، چون خود شخصاً آنها را تجربه نکردهاید. برای دیدن زیباییهای یک گل رُز باید آن را از نزدیک دید، باید آن را در دست گرفت و بویید تا فهمید که یک گل رُز از چه زیباییهای منحصربهفردی برخوردار است.
بسیاری از پرستشهای ما مسیحیان نیز مانند شرکت در کنفرانسی است که بسیاری درباره زیباییهای خدایی سخن به میان میآورند که برای ما نامأنوس است. مدام از محبت خدا صحبت میشود. یکی او را قادر مطلق خطاب میکند و دیگری از امانت او سخن میگوید. مضمونِ اصلی یک سرود، پیروز بودنِ اوست و سرود دیگر از بخشاینده بودن او صحبت میکند. ولی ما فقط برای اینکه از قافله عقب نمانیم به نشانۀ تأیید سری تکان میدهیم، دستی بالا میبریم و حتی با آن سرودها همکلام میشویم، ولی نه چشیدهایم که خدا محبت است و نه قادر مطلق بودن او را در زندگی شخصیمان تجربه کردهایم. ما نه شریک پیروزیهای او گشتهایم و نه امانت او زندگی ما را پوشانیده است. به بیان دیگر ما فقط بر روی شناخت دیگران پرستشهای خود را بنا میکنیم، نه شناخت شخصی خود از خدا.
وقتی به انجیل یوحنا، باب چهارم، جایی که مسیح با زن سامری ملاقات میکند نگاه میکنیم شاهد تعلیمی عمیق دربارۀ پرستش هستیم. تعلیمی که به ما پرستندگانی را معرفی میکند که پدر جویای آنهاست. در انجیل یوحنا (۴:۲۲ و۲۳)، مسیح چنین میفرماید:
«شما آنچه را نمیشناسید میپرستید، اما ما آنچه را میشناسیم میپرستیم، زیرا نجات بهواسطه قوم یهود فراهم میآید. اما زمانی میرسد و هم اکنون فرا رسیده است که پرستندگان راستین، پدر را در روح و راستی پرستش خواهند کرد، زیرا پدر جویای چنین پرستندگانی است.»
در آیه ۲۲، مسیح از پرستشی سخن میگوید که بر پایۀ شناخت بنا شده است. «ما آنچه را میشناسیم میپرستیم» و در آیه بعد سخن از پرستش در راستی یعنی پرستشی بنیاد نهاده شده بر حقیقت و یا پرستشی مطابق حقیقت صحبت میکند. جالب اینجاست که مسیح این پرستندگان را پرستندگان راستین میخواند. این بدان معناست که پرستندگان دروغین نیز وجود دارند. بالطبع، پرستندگان دروغین چیزی را که نمیشناسند میپرستند و پرستش خود را نه بر حقیقت بلکه بر کلماتی باطل بنیان مینهند.
در اینجا مسیح دو گروه را به ما معرفی میکند. نخست افرادی که پدر در جستجوی آنهاست. آنها کسانی هستند که پرستش خود را بر حقیقت و شناخت بنا کردهاند و دسته دوم کسانی هستند که نمیدانند چه کسی را میپرستند. در این مقاله میخواهیم به چهار مورد از پرستشهایی که در کتابمقدس در نتیجه یک شناخت شکل گرفته نگاهی بیندازیم و به این باور برسیم که ما نیز میتوانیم با نگاهی تیزبینانهتر به زندگی خود، سرزمینهای پرستش خود را عوض کنیم.
No comments:
Post a Comment