آﻳﺎ ﺷﻴﻄﺎن و ارواح ﭘﻠﻴﺪ اﻓﻜﺎر ﻣﺎ را ﻣﻲ ﺧﻮاﻧﻨﺪ ؟
-1 ﺷﻴﻄﺎن و ارواح ﭘﻠﻴﺪ و ﻓﺮﺷﺘﮕﺎن ﻧﻴﻜﻮ ﻫﻤﻪ از ﺟﻨﺲ روح ﻫﺴﺘﻨﺪ وﻟﻲ ﺧﻮد ﺷﺎن ﺻﺎﺣﺐ ﻓﻜﺮ و اﺣﺴﺎس و اراده ﻧﻴﺰ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻓﻘﻂ ﺑﺪن اﻧﺴﺎﻧﻲ ﻧﺪارﻧﺪ .
-2 ﻓﺮﺷﺘﮕﺎن در ﻛﻞ ,از ﺠﻤﻠﻪ ﺷﻴﻄﺎن و ارواح ﭘﻠﻴﺪ و ﺣﺘﻲ ﻧﻴﻜﻮ , ﺷﺒﻴﻪ ﺧﺪا آﻓﺮﻳﺪه ﻧﺸﺪه اﻧﺪ (از ﻧﻈﺮ ﺷﺨﺼﻴﺖ و درك ﻣﺤﺒﺖ ﺑﻲ ﻗﻴﺪ و ﺷﺮط "آﮔﺎﭘﻪ" و اﻧﺘﻘﺎل آن ﺑﻪ دﻳﮕﺮان ) ﻓﻘﻂ اﻧﺴﺎن اﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﺒﻴﻪ ﺧﺪا آﻓﺮﻳﺪه ﺷﺪه اﺳﺖ . ﭘﻴﺪاﻳﺶ : 28 26 - 1
-3 در ﻫﻴﭻ ﺟﺎي ﻛﺘﺎب ﻣﻘﺪس ﻧنوشته شده ﻛﻪ ﺷﻴﻄﺎن و ﻳﺎ ارواح ﭘﻠﻴﺪ ﻗﺎدر ﺑﻪ ﺧﻮاﻧﺪن و ﻳﺎ درك ﻛﺮدن اﻓﻜﺎر ﻣﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ .
-4 در ﻛﻼم ﺧﺪا آﻳﻪ اي ﻣﺴﺘﻘﻴﻤﺎ ﭘﺎﺳﺦ اﻳﻦ ﺳﻮال (آﻳﺎ اﻓﻜﺎر ﻣﺎ را ﻣﻲ ﺧﻮاﻧﻨﺪ؟) را ﻧﻤﻲ دﻫﺪ , وﻟﻲ از آﻳﺎت ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻛﻼم ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻏﻴﺮ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﻣﻲ ﺗﻮان ﺗﺸﺨﻴﺺ داد ﻛﻪ ﺧﻴﺮ , ﺷﻴﻄﺎن و ارواح ﭘﻠﻴﺪ و ﺣﺘﻲ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎن ﻧﻴﻜﻮ ﻧﻴﺰ ﻧﻤﻲ ﺗﻮاﻧﻨﺪ اﻓﻜﺎر ﻣﺎ را ﺑﺨﻮاﻧﻨﺪ (ﺑﻪ آﻳﺎت زﻳﺮ ﺗﻮﺟﻪ ﻛﻨﻴﺪ )
-5 ﺷﻴﻄﺎن و ارواح ﭘﻠﻴﺪ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺣﺮف ﺑﺰﻧﻨﺪ و اﻓﻜﺎر ﺧﻮد را ﺑﻪ ﻣﺎ اﻟﻘﺎ ﻛﻨﻨﺪ و ﻣﺎ آﻧﺎن را ﺑﺎور ﻛﻨﻴﻢ .
-6 ﻓﻘﻂ ﺧﺪاﺳﺖ ﻛﻪ اﻓﻜﺎر را ﻣﻲ ﺧﻮاﻧﺪ.
-7 از ﻣﻜﺎﻟﻤﺎت ارواح ﺑﺎ ﻣﺴﻴﺢ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﻳﻢ ﻛﻪ ارواح اﻓﻜﺎر ﻋﻴﺴﻲ ﻣﺴﻴﺢ 100% اﻧﺴﺎن را ﻧﻤﻲ ﺧﻮاﻧﻨﺪ (ﭘﺲ اﻓﻜﺎر ﻣﺎ اﻧﺴﺎن ﻫﺎ را ﻧﻴﺰ ﻧﻤﻲ ﺧﻮاﻧﻨﺪ) .
-8 ﺣﺘﻲ از ﻣﻜﺎﻟﻤﺎت ﻓﺮﺷﺘﮕﺎن ﻧﻴﻜﻮ ﻧﻴﺰ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﻳﻢ ﻛﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻧﻴﻜﻮ ﻓﻘﻂ ﭘﻴﺎم ﻣﻲ آور ﺪﻧد و از ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻓﻜﺮي و اﻓﻜﺎر آن اﺷﺨﺎص ﺧﺒﺮ ﻧﺪارند.
-9 ارواح ﭘﻠﻴﺪ ﻓﻘﻂ از اﻋﻤﺎل و ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻣﺎ ﺣﺪس ﻣﻲ زﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺎ ﭼﻪ ﻛﺎري ﻗﺮار اﺳﺖ ﺑﻜﻨﻴﻢ و ﺑﻌﺪ ﺑﺎ (ﺣﺮف ) ﻛﻼم ﮔﻤﺮاه ﻛﻨﻨﺪه و ﻛﻼم وﺳﻮﺳﻪ و ﻛﻼم ﻣﺤﻜﻮم ﻛﻨﻨﺪه ﺑﻪ ﻣﺎ و ﺑﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺧﻮدﻣﺎن و ﺧﺪا و دﻳﮕﺮان ﺣﺮف ﻣﻲ زﻧﻨﺪ و ﻣﺎ آﻧﻬﺎ را ﺑﺎور ﻣﻲ ﻛﻨﻴﻢ و ﺑﺠﺎي ﻓﻜﺮ ﺧﻮد اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲ ﻛﻨﻴﻢ و ﺗﺼﻮر ﻣﻲ ﻛﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﭼﻮن ﻓﻜﺮي ﻣﺜﻞ ﻓﻜﺮ ﺷﻴﻄﺎن در ﻓﻜﺮ ﻣﻦ اﺳﺖ ﭘﺲ ﻓﻜﺮ ﻣﻦ را ﺧﻮاﻧﺪه اﺳﺖ . ﺣﺎل آﻧﻜﻪ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﺣﺮف ﻫﺎي او را ﺑﺎور ﻛﺮده و ﺑﻪ ﺣﺮف ﻫﺎي او ﻓﻜﺮ ﻣﻲ ﻛﻨﻴﻢ .
- 10 ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻳﻚ روح ﭘﻠﻴﺪ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ گوش فیزیکی ﻣﺎ آن را ﻧﻤﻲ شنود ﺣﺘﻲ دﻳﮕﺮان ﻛﻪ اﻃﺮاف ﻣﺎ اﻳﺴﺘﺎده اﻧﺪ ﺰﻴﻧ آﻧﺮا ﻧﻤﻲ ﺷﻨﻮﻧﺪ؟ وﻟﻲ در اﻓﻜﺎر ﻣﺎ ﺷﻜﻞ ﻣﻲ ﮔﻴﺮد و ﺟﺰو اﻓﻜﺎر ﻣﺎ ﻣﻲ ﺷﻮد؟
ﻓﻘﻂ ﺧﺪاﺳﺖ ﻛﻪ اﻓﻜﺎر ﻣﺎ را ﻣﻲ ﺧﻮاﻧﺪ .
ﻓﻘﻂ ﺧﺪاﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﺎرف اﻟﻘﻠﻮب و آﮔﺎه ﺑﻪ ﺗﻤﺎم اﻓﻜﺎر اﻧﺴﺎن ﻫﺎﺳﺖ و ﮔﺬﺷﺘﻪ , ﺣﺎل و آﻳﻨﺪه ﻫﻤﻪ ﻣﺎ را ﻣﻲ داﻧﺪ و ﺣﺘﻲ ﻣﻲ داﻧﺪ ﻛﻪ در آﻳﻨﺪه ﻣﺎ ﭼﻪ ﻓﻜﺮ ﺧﻮاﻫﻴﻢ ﻛﺮد . ﻓﻘﻂ ﺧﺪاي ﻗﺎدر ﻣﻄﻠﻖ ﺣﻖ ﺧﻮاﻧﺪن اﻓﻜﺎر ﻣﺎ را دارد . ﺑﻪ ﻛﻠﻤﻪ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﺋﻲ در آﻳﻪ دوم ﺗﻮارﻳﺦ : 30 6 ﺗﻮﺟﻪ ﻛﻨﻴﺪ .
اول ﺗﻮارﻳﺦ 28 :9
. . . . . زﻳﺮا ﺧﺪاوﻧﺪ ﻫﻤﻪ دﻟﻬﺎ را ﺗﻔﺘﻴﺶ ﻣﻲ ﻧﻤﺎﻳﺪ و ﻫﺮ ﺗﺼﻮر ﻓﻜﺮﻫﺎ را ادراك ﻣﻲ ﻛﻨﺪ . . . . . . . .
دوم ﺗﻮارﻳﺦ : 6-30
آﻧﮕﺎه از آﺳﻤﺎن ﻛﻪ ﻣﻜﺎن ﺳﻜﻮﻧﺖ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺸﻨﻮ و ﺑﻴﺎﻣﺮز وبه هر ﻛﺲ را که دل او را ﻣﻲداﻧﻲ ﺑﻪ ﺣﺴﺐ راﻫﻬﺎﻳﺶ ﺟﺰا ﺑﺪه، ﻛﻪ زﻳﺮا ﺗﻮبه ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻋﺎرف ﻗﻠﻮب ﺟﻤﻴﻊ ﺑﻨﻲ آدم ﻫﺴﺘﻲ . ﻣﺰﻣﻮر139-23
اي ﺧﺪا ﻣﺮا ﺗﻔﺘﻴﺶ و ﻛﻦ دل ﻣﺮا ﺑﺸﻨﺎس. ﻣﺮاﺑﻴﺎزﻣﺎ و ﻓﻜﺮﻫﺎي ﻣﺮا ﺑﺪان، و ﺑﺒﻴﻦ ﻛﻪ آیا در ﻣﻦ راه ﻓﺴﺎد اﺳﺖ ! و ﻣﺮا به ﻃﺮﻳﻖ ﺟﺎوداﻧﻲ ﻫﺪاﻳﺖ ﻓﺮﻣﺎ.
9 :4 ﻣﺘﻲ
ﻋﻴﺴﻲ ﺧﻴﺎﻻت اﻳﺸﺎن رادرك ﻧﻤﻮده، ﮔﻔﺖ از«: ﺑﻬﺮ ﭼﻪ ﺧﻴﺎﻻت ﻓﺎﺳﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﺧﻮد راه ﻣﻲدﻫﻴﺪ؟
ﻟﻮﻗﺎ:5-22
ﻋﻴﺴﻲ اﻓﻜﺎر اﻳﺸﺎن را درك ﻧﻤﻮده، در ﺟﻮاب اﻳﺸﺎن ﮔﻔﺖ «: ﭼﺮا در ﺧﺎﻃﺮ ﺧﻮد ﺗﻔﻜﺮﻣﻲ ﻛﻨﻴﺪ؟
ﻣﻜﺎﻟﻤﻪ ارواح ﭘﻠﻴﺪ ﺑﺎ ﻣﺴﻴﺢ
ﻣﺮﻗﺲ:23-1
و در ﻛﻨﻴﺴﻪ اﻳﺸﺎن ﺷﺨﺼﻲ ﺑﻮد که روح ﭘﻠﻴﺪداﺷﺖ. ﻧﺎﮔﺎه ﺻﻴﺤﻪ زده و ﮔﻔﺖ «: اي ﻋﻴﺴﻲ ﻧﺎﺻﺮي ﺗﻮ را با ﻣﺎ ﭼﻪ ﻛﺎر اﺳﺖ؟ آﻳﺎ ﺑﺮاي ﻫﻼك کردن ما آمده ای؟ را ﺗﻮ ﻣﻲﺷﻨﺎﺳﻢ ﻛﻴﺴﺘﻲ، اي ﻗﺪوس »!ﺧﺪا . ﻋﻴﺴﻲ ﺑﻪ وي ﻧﻬﻴﺐ داده، ﮔﻔﺖ «: ﺧﺎﻣﻮش شو و از او درآي »!
ﻋﻴﺴﻲ ﺑﺎ روح ﭘﻠﻴﺪ ﻛﻪ در آن ﻣﺮدي در ﻛﻨﻴﺴﻪ ﺑﻮد ﻣﻼﻗﺎت ﻣﻲ ﻛﻨﺪ . اوﻻ روح ﺑﺪ او را ﺗﺸﺨﻴﺺ ﻣﻲ دﻫﺪ ﻛﻪ ﻛﻴﺴﺖ , ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ ﻋﻴﺴﻲ ﻧﺎﺻﺮي . ﻋﻴﺴﻲ در اﻳﻨﺠﺎ 100% اﻧﺴﺎن اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ او ﻣﻜﺎﻟﻤﻪ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. اﻳﻦ روح ﭘﻠﻴﺪ اﮔﺮ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺴﺖ ﻓﻜ ﺮ او را ﺑﺨﻮاﻧﺪ اﻳﻦ ﺳﺨﻦ را ﻧﻤﻲ ﮔﻔﺖ :
ﻣﺎ ﻣﻲ داﻧﻴﻢ ﻃﺒﻖ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ : 10 20 ﺗﺎ آن زﻣﺎن اﻳﻦ ارواح ﺑﻪ درﻳﺎﭼﻪ ﮔﻮﮔﺮد اﻓﻜﻨﺪه ﻧﺨﻮاﻫﻨﺪ ﺷﺪ ﺑﻠﻜﻪ ﻃﺒﻖ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ 3 – 20 :1 ﻓﺮﺷﺘﮕﺎن ﻧﻴﻜﻮ ﺑﻪ اﻣﺮ ﺧﺪاوﻧﺪ
ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺷﻴﻄﺎن و ارواح ﭘﻠﻴﺪ را ﺑﻪ ﺑﻨﺪ ﻛﺸﻴﺪه و ﺗﺎ ﺧﻮد ﺷﻴﻄﺎن و ارواح ﭘﻠﻴﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺟﺰاي اﺑﺪي ﺷﻮﻧﺪ . و ﻣﺴﻴﺢ ﺧﻮد ﺧﺪاﺳﺖ و اﻳﻦ ﻓﻜﺮ اوﺳﺖ ﻛﻪ در ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ
ﻣﻜﺘﻮب ﺷﺪه اﺳﺖ . ﭘﺲ ﻃﺒﻖ اﻳﻦ آﻳﺎت ﻣﺎ ﻣﻲ داﻧﻴﻢ ﻛﻪ ﻣﺴﻴﺢ ﻧﻤﻲ ﺧﻮاﺳﺖ او را ﻫﻼك ﻛﻨﺪ و ﻳﺎ ﺑﻪ ﻫﻼﻛﺖ ﺑﻔﺮﺳﺘﺪ و ﻃﺒﻖ آن آﻳﺎت ﻣﺴﻴﺢ ﭼﻨﻴﻦ ﻓﻜﺮي ﻧﻤﻲ ﻛﺮد . اﻳﻦ روح ﻧﻤﻲ داﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﺴﻴﺢ ﭼﻪ ﻓﻜﺮ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ و ﺣﺘﻲ ﭼﻪ ﺑﻼﺋﻲ ﻣﺴﻴﺢ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﺳﺮ او آورد . در ﺣﻘﻴﻘﺖ اﻳﻦ روح ﭘﻠﻴﺪ ﻧﻤﻲ ﺗﻮاﻧﺴﺖ ﻓﻜﺮ ﻣﺴﻴﺢ را ﺑﺨﻮاﻧﺪ . از آﻧﺠﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﻋﻴﺴﻲ اﻳﻨﺠﺎ اﻧﺴﺎن ﺑﻮد و ﻣﺎ ﻧﻴﺰ ﻣﺜﻞ او اﻧﺴﺎن ﻫﺴﺘﻴﻢ , ﭼﻮن آن روح ﭘﻠﻴﺪ ﻧﻤﻲ ﺗﻮاﻧﺴﺖ ﻓﻜﺮ ﻣﺴﻴﺢ را ﺑﺨﻮاﻧﺪ ﭘﺲ ﻓﻜﺮ ﻣﺎ اﻧﺴﺎن ﻫﺎ ﻛﻪ ﺷﺒﻴﻪ ﻣﺴﻴﺢ آﻓﺮﻳﺪه ﺷﺪه اﻳﻢ را ﻧﻴﺰ ﻧﻤﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺨﻮاﻧﺪ .
ﻣﻼﻗﺎت ﻣﺴﻴﺢ ﺑﺎ ﺷﺨﺼﻲ ﻛﻪ ﺗﻌﺪاد زﻳﺎدي روح ﭘﻠﻴﺪ داﺷﺖ:
در ﻣﻮرد ﺷﺨﺼﻲ ﻛﻪ ﻟﮋﻳﻮن (ﻟﺠﺌﻮن = 6000 ) داﺷﺖ ﻧﻴﺰ اﻳﻦ ﺻﺎدق اﺳﺖ و آﻧﺎن ﻣﻲ داﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﻋﻴﺴﻲ ﭘﺴﺮ ﺧﺪاﺳﺖ وﻟﻲ ﻧﻤﻲ داﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺴﻴﺢ ﭼﻪ ﻓﻜﺮ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ و ﻣﻲ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﺎ آﻧﺎن ﭼﻪ ﻛﺎري ﻛﻨﺪ . از او ﺗﻘﺎﺿا ﻛﺮدﻧﺪ ﻛﻪ آﻧﺎن را در ﺧﻮك ﻫﺎ ﺑﻔﺮﺳﺘﺪ .
32 – 28 8 : ﻣﺘﻲ
اﺧﺮاج ارواح ﻧﺎﭘﺎك
26 -39 ( 8 : ﻟﻮﻗﺎ 20، 5 :1- ﻣﺮﻗﺲ)
و ﭼﻮن آن ﺑﻪ ﻛﻨﺎره در زﻣﻴﻦ ﺟﺮﺟﺴﻴﺎن رﺳﻴﺪ، دو ﺷﺨﺺ دﻳﻮاﻧﻪ از ﻗﺒﺮﻫﺎ ﺑﻴﺮون ﺷﺪه، ﺑﺪوﺑﺮﺧﻮردﻧﺪ و ﺑﺤﺪي ﺗﻨﺪﺧﻮي ﺑﻮدﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﻴﭻﻛﺲ از 28 راه آن ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻲ ﻋﺒﻮر ﻛﻨﺪ.
در ﺳﺎﻋﺖ ﻓﺮﻳﺎدﻛﺮده، ﮔﻔﺘﻨﺪ «: ﻳﺎ ﻋﻴﺴﻲ ﭘﺴﺮ ﺧﺪا ، ﺗﻮ ﺑﺎ را ﻣﺎ چه ﻛﺎر اﺳﺖ؟ ﻣﮕﺮ در اﻳﻨﺠﺎ آﻣﺪه تا ما را ﻗﺒﻞ از وﻗﺖ ﻋﺬاب ﻛﻨﻲ؟"
و ﮔﻠه ﮔﺮاز ﺑﺴﻴﺎري دور از اﻳﺸﺎن ﻣﻲﭼﺮﻳﺪ.
دﻳﻮﻫﺎ از وي اﺳﺘﺪﻋﺎ ﻧﻤﻮده، ﮔﻔﺘﻨﺪ: "ﻫﺮﮔﺎه را ﻣﺎ ﺑﻴﺮون ﻛﻨﻲ، در ﮔﻠه ﮔﺮازان ﻣﺎ 31
را ﺑﻔﺮﺳﺖ."
32
اﻳﺸﺎن را ﮔﻔﺖ: "ﺑﺮوﻳﺪ!" در ﺣﺎل ﺑﻴﺮون ﺷﺪه، داﺧﻞ ﮔﻠه ﮔﺮازان ﮔﺮدﻳﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﻓﻲاﻟﻔﻮر ﻫﻤه آن ﮔﺮازان از ﺑﻠﻨﺪي ﺑﻪ درﻳﺎ ﺟﺴﺘﻪ، در آب ﻫﻼك ﺷﺪﻧﺪ .
ﻧﺘﻴﺠﻪ ﮔﻴﺮي :
در اﻳﻦ ﺟﺎ دوﺑﺎره ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻣﻲ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ اﻳﻦ 6000 روح ﭘﻠﻴﺪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻛﻪ ﻣﺴﻴﺢ را ﭘﺴﺮ ﺧﺪا اﻋﻼم ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ و او را ﻣﻲ ﺷﻨﺎﺳﻨﺪ وﻟﻲ ﻧﻤﻲ داﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﭼﻪ ﻓﻜﺮي ﻣﻲ ﻛﻨﺪ و ﻧﻤﻲ داﻧﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺴﻴﺢ ﭼﻪ ﺑﻼﺋﻲ ﺑﺮ ﺳﺮ آﻧﺎن ﺧﻮاﻫﺪ آورد . ﺑﺮاي ﻫﻤﻴﻦ از او اﺳﺘﺪﻋﺎ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ آﻧﺎن را ﺑﻪ داﺧﻞ ﮔﺮازان ﺑﻔﺮﺳﺘﺪ
ﻣﻜﺎﻟﻤﻪ ﺧﻮد ﺷﻴﻄﺎن ﺑﺎ ﻋﻴﺴﻲ ﻣﺴﻴﺢ :
آﻧﮕﺎه ﻋﻴﺴﻲ ﺑﻪ دﺳﺖ روح ﺑﻪ ﺑﻴﺎﺑﺎن ﺑﺮده ﺷﺪﺗﺎ اﺑﻠﻴﺲ را او ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺪ.
و ﭼﻮن ﭼﻬﻞ ﺷﺒﺎﻧﻪ روز روزه داﺷﺖ، آﺧﺮ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﮔﺮدﻳﺪ.
ﭘﺲ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻛﻨﻨﺪهﻧﺰد او آﻣﺪه، ﮔﻔﺖ «: اﮔﺮ ﭘﺴﺮ ﺧﺪاﻫﺴﺘﻲ، ﺑﮕﻮ ﺗﺎ اﻳﻦ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﻧﺎن ».ﺷﻮد
در ﺟﻮاب ﮔﻔﺖ «: ﻣﻜﺘﻮب اﺳﺖ اﻧﺴﺎن ﻧﻪ ﻣﺤﺾ ﻧﺎن زﻳﺴﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﻫﺮ ﺑﻪ ﻛﻠﻤﻪ از ﻛﻪ اي دﻫﺎن ﺧﺪا ﺻﺎدرﮔﺮدد ».
ﻛﺎﻣﻼ ﻣﺸﺨﺺ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻴﻄﺎن ﻧﻤﻲ داﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﺴﻴﺢ ﭼﻪ ﻓﻜﺮ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ و ﭼﻪ ﺟﻮاب ﺧﻮاﻫﺪ داد ﭘﺲ ﻣﺮﺗﺐ از او ﺳﻮال ﻣﻲ ﻛﻨﺪ .
ﻣﻜﺎﻟﻤﺎت ﺷﻴﻄﺎن ﺑﺎ ﺧﺪا در ﺑﺎره اﻳﻮب
ﺗﻤﺎم ﻣﻜﺎﻟﻤﺎت ﺷﻴﻄﺎن را ﺑﺎ اﻳﻮب در ﻓﺼﻞ ﻳﻚ ﺑﺨﻮاﻧﻴﺪ . ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﻳﺪ ﻛﻪ ﺷﻴﻄﺎن از اﻓﻜﺎر اﻳﻮب ﺧﺒﺮ ﻧﺪارد و ﻓﻘﻂ از ﻛﺎر ﻫﺎي اﻳﻮب ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻴﺸﻮد ﻛﻪ او ﭼﻪ ﻋﻤﻠﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ و ﻳﺎ ﺧﻮاﻫﺪ ﻛﺮد .
ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺷﻴﻄﺎن ﻧﻤﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﻓﻜﺮ ﻣﺎ را ﺑﺨﻮاﻧﺪ وﻟﻲ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ از اﻋﻤﺎل ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻣﺎ ﻋﻤﻞ ﺑﻌﺪي ﻣﺎ را ﺣﺪس ﺑﺰﻧﺪ .
ﭼﮕﻮﻧﻪ ارواح ﭘﻠﻴﺪ ﺣﺮف ﻫﺎي ﺧﻮد را ﺑﻪ ﻣﺎ اﻟﻘﺎ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﮔﻮش ﻣﺎ ﻧﻤﻲ ﺷﻨﻮد و ﺣﺘﻲ دﻳﮕﺮان ﻛﻪ اﻃﺮاف ﻣﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻧﻴﺰ ﻧﺨﻮاﻫﻨﺪ ﺷﻨﻴﺪ؟
ﮔﻮش اﻧﺴﺎن ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﻓﺮﻛﺎﻧﺲ ﻣﺨﺼﻮﺻﻲ را ﺑﺸﻨﻮد و ﺻﺪا ﻫﺎﺋﻲ در دﻧﻴﺎ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﮔﻮشفیزیکی اﻧﺴﺎن ﻫﺎ ﻧﻤﻲ ﺗﻮاﻧﺪ آن را ﺑﺸﻨﻮد ﻣﮕﺮ اﻳﻦ ﻛﻪ وﺳﻴﻠﻪ اي ﺑﺮاي ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻓﺮﻛﺎﻧﺲ آن داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ . اﻳﻦ ارواح ﭘﻠﻴﺪ از ﺑﻌﺪ روح ﺑﺎ ﻣﺎ ﺳﺨﻦ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﺿﻤﻴﺮ ﻧﺎ ﺧﻮد آﮔﺎه ﻣﺎ و اﻓﻜﺎر ﻣﺎ آن را ﻣﻲ ﺷﻨﻮد وﻟﻲ ﮔﻮش ﻣﺎ از آن ﺑﺮﺧﻮردار ﻧﻴﺴﺖ .
ﺧﺪاوﻧﺪ ﻳﻬﻮه در ﻋﻬﺪ ﻋﺘﻴﻖ از ﻣﻜﺎﻟﻤﻪ ﺑﺎ ارواح ﭘﻠﻴﺪ ﻣﺎ را ﺑﺮ ﺣﺬر ﻣﻲ دارد و ﻫﺸﺪار ﻣﻲ دﻫﺪ . در آﻳﻪ زﻳﺮ ﻃﺮز ﺻﺤﺒﺖ ﻛﺮدن اﻳﻦ ارواح را ﺑﻴﺎن ﻣﻲ ﻛﻨﺪ :
اﺷﻌﻴﺎ:8-18
وﭼﻮن اﻳﺸﺎن ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﮔﻮﻳﻨﺪ از ﻛﻪ اﺻﺤﺎب اﺟﻨﻪ وﺟﺎدوﮔﺮاﻧﻲ ﻛﻪ ﺟﻴﻚ ﺟﻴﻚ و زﻣﺰم ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﺳﻮال ﻛﻨﻴﺪ، ( ﮔﻮﻳﻴﺪ «) آﻳﺎ از ﻗﻮم ﺧﺪاي ﺧﻮدﺳﻮال ﻧﻨﻤﺎﻳﻨﺪ از آﻳﺎ و ﻣﺮدﮔﺎن ﺑﻪ ﺟﻬﺖ زﻧﺪﮔﺎن ﺳﻮال ﺑﺎﻳﺪ ﻧﻤﻮد؟ »
ﺟﻴﻚ ﺟﻴﻚ در ﻟﻐﺖ ﻋﺒﺮاﻧﻲ ( ﺳﻔﺎف ﺧﻮاﻧﺪه ﻣﻲ ﺷﻮد ) ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻲ ﺻﺪاﺋﻲ اﺳﺖ ﻣﺜﻞ ﺻﺪاي ﮔﻨﺠﺸﻜﺎن ,زﻣﺰم در ﻟﻐﺖ ﻋﺒﺮاﻧﻲ ( ﻫﺎﮔﺎه ﺧﻮاﻧﺪه ﻣﻲ ﺷﻮد ) ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻲ ﻧﺎﻟﻪ , ﺻﺪاﺋﻲ ﻛﻪ از ﺳﮓ ﺧﺸﻤﮕﻴﻦ ﺑﻴﺮون ﻣﻲ آﻳﺪ و ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻲ ﻏﺮ ﻏﺮ ﻧﻴﺰ ﻫﺴﺖ .
به این ترتیب صحبت کردن ارواح می تواند از طریق انسانی صورت بگیرد که ارواح او را تسخیر کرده اند و از تارهای صوتی آن شخص روح زده استفاده می کنند و با ما تکلم می کنند ,مثل آن شخصی که با عیسی مسیح صحبت کرد, صدای متغییر و غیر عادی ولی از تارهای صوتی شخص روح زده و از دهان او بیرون می آیند. و یا با اصواتی که گوش فیزیکی ما آن را نمی شنود با ما صحبت کنند.