Wednesday, 30 October 2013

خدا دعای فروتنان را جواب می دهد

لوقا باب ۱۸



خدا دعای فروتنان را جواب می دهد



۹ سپس برای کسانی که به پاکی و پرهیزگاری خود می بالیدند و سایر مردم را حقیر می شمردند، این 
داستان را تعریف کرد: ۱۰ ”دو نفر به خانه خدا رفتند تا دعا کنند؛ یکی ، فریسی مغرور و خودپسندی بود و دیگری ، مأمور باج و خراج . ۱۱ فریسی خودپسند، کناری ایستاد و با خود چنین دعا کرد: ای خدا تو را شکر می کنم که من مانند سایر مردم ، خصوصاً مانند این باجگیر، گناهکار نیستم . نه دزدی می کنم ، نه به کسی ظلم می کنم و نه مرتکب زنا می شوم . ۱۲ در هفته دو بار روزه می گیرم و از هر چه که بدست می آورم ، یک دهم را در راه تو می دهم . ۱۳ ”اما آن باجگیر گناهکار در فاصله ای دور ایستاد و به هنگام دعا، حتی جرأت نکرد از خجالت سر خود را بلند کند، بلکه با اندوه به سینه خود زده ، گفت : خدایا، بر من گناهکار رحم فرما! ۱۴ ”به شما می گویم که این مرد گناهکار، بخشیده شد و به خانه رفت ، اما آن فریسی خودپسند، از بخشش و رحمت خدا محروم ماند. زیرا هر که خود را بزرگ جلوه دهد، پست خواهد شد و هر که خود را فروتن سازد، سربلند خواهد گردید

Tuesday, 29 October 2013

چگونه باید دعا کرد؟


چگونه باید دعا کرد؟

ممکن است بگویید
من نمی دانم چطور دعا کنم

دعا کردن خیلی ساده است . همانطور که با یک دوست صحبت می کنید، با خدا هم سخن بگویید. روح القدس نیز 

به شما کمک خواهد کرد.اول درباره کارهایی که خدا برایتان کرده ، خوب فکر کنید و سپس از او تشکر نمایید

 خواسته های خود را و نیازهای عزیزانتان را به درگاه او بیاورید. برای نجات اقوام و دوستانتان دعا کنید. برای 

شبان کلیسا، برادران و خواهران مسیحی و برای کار خدا در تمام دنیا دعا کنید. کافی است شروع کنید و

 ملاحظه خواهید کرد که بزودی دعا کردن را خواهید آموخت مسیح نمونه ای به ما داده است . خوب است آن را 

حفظ کرده ، گاهی در دعا بکاربرید

دعای ربانی

ای پدر ما که در آسمانی ، نام تو مقدس باد. ملکوت تو بیاید. اراده تو چنانکه در

 آسمان است بر زمین نیز کرده شود نان کفاف ما را امروز به ما بده و قرض های 

ما را ببخش چنانکه ما نیز قرضداران خود را می بخشیم . و ما را درآزمایش

 میاور بلکه از شریر ما را رهایی ده . زیرا ملکوت و قوت و جلال تا ابدالاباد از 

آن تو است . آمین

Monday, 28 October 2013

کنترل نفس در برابر وسوسه و ثبات عاطفی با دعا خواندنکنترل نفس در برابر وسوسه و ثبات عاطفی با دعا خواندن

کنترل نفس در برابر وسوسه و ثبات عاطفی با دعا خواندن

مطالعات جدید محققان آلمانی نشان داده، دعاکردن به افراد در کنترل عواطف و رفتارشان کمک می‌کند.
محققان نشان داده‌اند افراد در پاسخ به مشکلات زندگی به دعا خواندن روی می‌آورند و پاداش آنها افزایش توانایی‌شان در برابر وسوسه است.

یافته‌های پیشین نشان داده بود زمانی که افراد سرسختانه در تلاش برای کنترل عواطف و احساساتشان هستد، خطر احساسات خشونت‌آمیز، پرخوری یا مصرف نوشیدنی‌های الکلی افزایش می‌یابد.

با این حال، تحقیق جدید که توسط روانشناسان آلمانی در دانشگاه سارلند و دانشگاه منهایم انجام شده، نشان می‌دهد دعاکردن به افراد در حفظ کنترل‌ روی نفس خود کمک می‌کند.

دعاکردن پیش‌تر با سطوح کاهش‌یافته عدم وفاداری و مصرف الکل مرتبط بود.

محققان آلمانی در این پرژوه 79 تن را بررسی کردند که از میان آنها 41 تن مسیحی، 24 تن ملحد و 14 تن نیز به دیگر مذاهب تعلق داشتند.

هر یک از شرکت‌کنندگان به مدت پنج دقیقه به حال خود رها شدند و از آن‌ها خواسته شد دعا کرده یا آزادانه در مورد هر موضوعی تا آنجا که ممکن است فکر کنند.

آنها سپس کلیپ‌هایی از یک فیلم کمدی را نگاه کنند و به نیمی از این افراد گفته شد که به طور عادی واکنش نشان داده و از نیمی دیگر خواسته شد عواطفشان را سرکوب و واکنش‌های صورتشان را کنترل کنند.

سوژه‌ها در پایان در آزمون‌های Stroop شرکت کردند. در این آزمون‌ها، واژگان توصیف‌کننده رنگ‌ها در جوهرهای رنگی مختلف ظاهر شدند. به طور مثال، واژه آبی با جوهر قرمزرنگ نوشته شده بود.

شرکت‌کنندگان باید به رنگ جوهر و نه لغت نوشته شده واکنش نشان می‌دادند که این امر نیازمند کنترل نفس است، زیرا غریزه انسان واژه پیش رویش را می‌خواند.

در پایان مشخص شد افرادی که به عنوان بخشی از این آزمون آزادانه فکر کردند و سپس در تلاش برای سرکوب عواطفشان در زمان تماشای کلیپ فیلم بودند، در زمان انجام آزمون Stroop با چالش مواجه بودند، اما افرادی که دعا خوانده بودند، هنوز هم دارای سطوح بالای کنترل بر نفس بودند.

Sunday, 27 October 2013

معجزات پطرس



معجزات پطرس


Photo: ‎اعمال رسولان  باب ۹

 معجزات پطرس
 ۳۲ اما پطرس‌ در همه‌ نواحی‌ گشته‌، نزد مقدسین‌ ساکن شده‌ نیز فرود آمد.  ۳۳ و در آنجا شخصی‌ اینیاس‌ نام‌ یافت‌ که‌ مدت‌ هشت‌ سال‌ از مرض‌ فالج‌ بر تخت‌ خوابیده‌ بود.  ۳۴ پطرس‌ وی‌ را گفت‌: “ای‌ اینیاس‌، عیسی‌ مسیح‌ تو را شفا می‌دهد. برخیز و بستر خود را برچین‌ که‌ او در ساعت‌ برخاست‌.”  ۳۵ و جمیع‌ سکنه‌ لده‌ و سارون‌ او را دیده‌، به‌سوی‌ خداوند بازگشت‌ کردند.  ۳۶ و در یافا، تلمیذه‌ای‌ طابیتا نام‌ بود که‌ معنی‌ آن‌ غزال‌ است‌. وی‌ از اعمال‌ صالحه‌ و صدقاتی‌ که‌ می‌کرد، پر بود.  ۳۷ از قضا در آن‌ ایام‌ او بیمار شده‌، بمرد و او را غسل‌ داده‌، در بالاخانه‌ای‌ گذاردند.  ۳۸ و چونکه‌ لده‌ نزدیک‌ به‌ یافا بود و شاگردان‌ شنیدند که‌ پطرس‌ در آنجا است‌، دو نفر نزد او فرستاده‌، خواهش‌ کردند که‌ “در آمدن‌ نزد ما درنگ‌ نکنی‌.”  ۳۹ آنگاه‌ پطرس‌ برخاسته‌، با ایشان‌ آمد و چون‌ رسید او را بدان‌ بالاخانه‌ بردند و همه‌ بیوه‌زنان‌ گریه‌کنان‌ حاضر بودند و پیراهنها و جامه‌هایی‌ که‌ غزال‌ وقتی‌ که‌ با ایشان‌ بود دوخته‌ بود، به‌ وی‌ نشان‌ می‌دادند.  ۴۰ اما پطرس‌ همه‌ را بیرون‌ کرده‌، زانو زد و دعا کرده‌، به‌سوی‌ بدن‌ توجه‌ کرد و گفت‌: “ای‌ طابیتا، برخیز!” که‌ در ساعت‌ چشمان‌ خود را باز کرد و پطرس‌ را دیده‌، بنشست‌.  ۴۱ پس‌ دست‌ او را گرفته‌، برخیزانیدش‌ و مقدسان‌ و بیوه‌زنان‌ را خوانده‌، او را بدیشان‌ زنده‌ سپرد.  ۴۲ چون‌ این‌ مقدمه‌ در تمامی‌ یافا شهرت‌ یافت‌، بسیاری‌ به‌ خداوند ایمان‌ آوردند.  ۴۳ و در یافا نزد دباغی‌ شمعون‌ نام‌ روزی‌ چند توقف‌ نمود.‎۳۲ اما پطرس‌ در همه‌ نواحی‌ گشته‌، نزد مقدسین‌ ساکن شده‌ نیز فرود آمد. ۳۳ و در آنجا شخصی‌ اینیاس‌ نام‌ یافت‌ که‌ مدت‌ هشت‌ سال‌ از مرض‌ فالج‌ بر تخت‌ خوابیده‌ بود. ۳۴ پطرس‌ وی‌ را گفت‌: “ای‌ اینیاس‌، عیسی‌ مسیح‌ تو را شفا می‌دهد. برخیز و بستر خود را برچین‌ که‌ او در ساعت‌ برخاست‌.” ۳۵ و جمیع‌ سکنه‌ لده‌ و سارون‌ او را دیده‌، به‌سوی‌ خداوند بازگشت‌ کردند. ۳۶ و در یافا، تلمیذه‌ای‌ طابیتا نام‌ بود که‌ معنی‌ آن‌ غزال‌ است‌. وی‌ از اعمال‌ صالحه‌ و صدقاتی‌ که‌ می‌کرد، پر بود. ۳۷ از قضا در آن‌ ایام‌ او بیمار شده‌، بمرد و او را غسل‌ داده‌، در بالاخانه‌ای‌ گذاردند. ۳۸ و چونکه‌ لده‌ نزدیک‌ به‌ یافا بود و شاگردان‌ شنیدند که‌ پطرس‌ در آنجا است‌، دو نفر نزد او فرستاده‌، خواهش‌ کردند که‌ “در آمدن‌ نزد ما درنگ‌ نکنی‌.” ۳۹ آنگاه‌ پطرس‌ برخاسته‌، با ایشان‌ آمد و چون‌ رسید او را بدان‌ بالاخانه‌ بردند و همه‌ بیوه‌زنان‌ گریه‌کنان‌ حاضر بودند و پیراهنها و جامه‌هایی‌ که‌ غزال‌ وقتی‌ که‌ با ایشان‌ بود دوخته‌ بود، به‌ وی‌ نشان‌ می‌دادند. ۴۰ اما پطرس‌ همه‌ را بیرون‌ کرده‌، زانو زد و دعا کرده‌، به‌سوی‌ بدن‌ توجه‌ کرد و گفت‌: “ای‌ طابیتا، برخیز!” که‌ در ساعت‌ چشمان‌ خود را باز کرد و پطرس‌ را دیده‌، بنشست‌. ۴۱ پس‌ دست‌ او را گرفته‌، برخیزانیدش‌ و مقدسان‌ و بیوه‌زنان‌ را خوانده‌، او را بدیشان‌ زنده‌ سپرد. ۴۲ چون‌ این‌ مقدمه‌ در تمامی‌ یافا شهرت‌ یافت‌، بسیاری‌ به‌ خداوند ایمان‌ آوردند. ۴۳ و در یافا نزد دباغی‌ شمعون‌ نام‌ روزی‌ چند توقف‌ نمود

.

Friday, 25 October 2013

اعمال رسولان باب ۹

اعمال رسولان باب ۹


ایمان آوردن سولس
Photo: ‎اعمال رسولان   باب ۹
  ایمان آوردن سولس
 ۱ اما سولس‌ هنوز تهدید و قتل‌ بر شاگردان‌خداوند همی‌ دمید و نزد رئیس‌ کهنه‌ آمد،  ۲ و از او نامه‌ها خواست‌ به‌سوی‌ کنایسی‌ که‌ در دمشق‌ بود تا اگر کسی‌ را از اهل‌ طریقت‌ خواه‌ مرد و خواه‌ زن‌ بیابد، ایشان‌ را بند برنهاده‌، به‌ اورشلیم‌ بیاورد.  ۳ و در اثنای‌ راه‌، چون‌ نزدیک‌ به‌ دمشق‌ رسید، ناگاه‌ نوری‌ از آسمان‌ دور او درخشید  ۴ و به‌ زمین‌ افتاده‌، آوازی‌ شنید که‌ بدو گفت‌: “ای‌ شاول‌، شاول‌، برای‌ چه‌ بر من‌ جفا می‌کنی‌؟”  ۵ گفت‌: “خداوندا تو کیستی‌؟” خداوند گفت‌: “من‌ آن‌ عیسی‌ هستم‌ که‌ تو بدو جفا می‌کنی‌.  ۶ لیکن‌ برخاسته‌، به‌ شهر برو که‌ آنجا به‌ تو گفته‌ می‌شود چه‌ باید کرد.”  ۷ اما آنانی‌ که‌ همسفر او بودند، خاموش‌ ایستادند چونکه‌ آن‌ صدا را شنیدند، لیکن‌ هیچ‌کس‌ را ندیدند.  ۸ پس‌ سولس‌ از زمین‌ برخاسته‌، چون‌ چشمان‌ خود را گشود، هیچ‌کس‌ را ندید و دستش‌ را گرفته‌، او را به‌ دمشق‌ بردند،  ۹ و سه‌ روز نابینا بوده‌، چیزی‌ نخورد و نیاشامید.  ۱۰ و در دمشق‌، شاگردی‌ حنانیا نام‌ بود که‌ خداوند در رویا بدو گفت‌: “ای‌ ح نانیا!” عرض‌ کرد: “خداوندا لبیک‌!”  ۱۱ خداوند وی‌ را گفت‌: “برخیز و به‌ کوچه‌ای‌ که‌ آن‌ را راست‌ می‌نامندبشتاب‌ و در خانه‌ یهودا، سولس‌ نام طرسوسی‌ را طلب‌ کن‌ زیرا که‌ اینک‌ دعا می‌کند،  ۱۲ و شخصی‌ حنانیا نام‌ را در خواب‌ دیده‌ است‌ که‌ آمده‌، بر او دست‌ گذارد تا بینا گردد.”  ۱۳ حنانیا جواب‌ داد که‌ “ای‌ خداوند، درباره‌ این‌ شخص‌ از بسیاری‌ شنیده‌ام‌ که‌ به‌ مقدسین‌ تو در اورشلیم‌ چه‌ مشقت‌ها رسانید،  ۱۴ و در اینجا نیز از روسای‌ کهنه‌ قدرت‌ دارد که‌ هر که‌ نام‌ تو را بخواند، او را حبس‌ کند.”  ۱۵ خداوند وی‌ را گفت‌: “برو زیرا که‌ او ظرف‌ برگزیده‌ من‌ است‌ تا نام‌ مرا پیش‌ امت‌ها و سلاطین‌ و بنی‌اسرائیل‌ ببرد.  ۱۶ زیرا که‌ من‌ او را نشان‌ خواهم‌ داد که‌ چقدر زحمت‌ها برای‌ نام‌ من‌ باید بکشد.”  ۱۷ پس‌ حنانیا رفته‌، بدان‌ خانه‌ درآمد و دستها بر وی‌ گذارده‌، گفت‌: “ای‌ برادر شاول‌، خداوند یعنی‌ عیسی‌ که‌ در راهی‌ که‌ می‌آمدی‌ بر تو ظاهر گشت‌، مرا فرستاد تا بینایی‌ بیابی‌ و از روح‌القدس‌ پر شوی‌.”  ۱۸ در ساعت‌ از چشمان‌ او چیزی‌ مثل‌ فلس‌ افتاده‌، بینایی‌ یافت‌ و برخاسته‌، تعمید گرفت‌.  ۱۹ و غذا خورده‌، قوت‌ گرفت‌ و روزی‌ چند با شاگردان‌ در دمشق‌ توقف‌ نمود.  ۲۰ و بی‌درنگ‌، در کنایس‌ به‌ عیسی‌ موعظه‌ می‌نمود که‌ او پسر خداست‌.  ۲۱ و آنانی‌ که‌ شنیدند تعجب‌ نموده‌، گفتند: “مگر این‌ آن‌ کسی‌ نیست‌ که‌ خوانندگان‌ این‌ اسم‌ را در اورشلیم‌ پریشان‌ می‌نمود و در اینجا محض این‌ آمده‌ است‌ تا ایشان‌ را بند نهاده‌، نزد روسای‌ کهنه‌ برد؟”  ۲۲ اما سولس‌ بیشتر تقویت‌ یافته‌، یهودیان ساکن‌ دمشق‌ را مجاب‌ می‌نمود و مبرهن‌ می‌ساخت‌ که‌ همین‌ است‌ مسیح‌.  ۲۳ اما بعد از مرور ایام‌ چند یهودیان شورا نمودند تا او را بکشند.  ۲۴ ولی‌ سولس‌ از شورای‌ ایشان‌ مطلع‌ شد و شبانه‌روز به‌ دروازه‌ها پاسبانی‌ می‌نمودند تا او را بکشند.  ۲۵ پس‌ شاگردان‌ او را در شب‌ در زنبیلی‌ گذارده‌، از دیوار شهر پایین‌ کردند.  ۲۶ و چون‌ سولس‌ به‌ اورشلیم‌ رسید، خواست‌ به‌ شاگردان‌ ملحق‌ شود، لیکن‌ همه‌ از او بترسیدند زیرا باور نکردند که‌ از شاگردان‌ است‌.  ۲۷ اما برنابا او را گرفته‌، به‌ نزد رسولان‌ برد و برای‌ ایشان‌ حکایت‌ کرد که‌ چگونه‌ خداوند را در راه‌ دیده‌ و بدو تکلم‌ کرده‌ و چطور در دمشق‌ به‌ نام‌ عیسی‌ به‌ دلیری‌ موعظه‌ می‌نمود.  ۲۸ و در اورشلیم‌ با ایشان‌ آمد و رفت‌ می‌کرد و به‌ نام‌ خداوند عیسی‌ به‌ دلیری‌ موعظه‌ می‌نمود.  ۲۹ و با هلینستیان‌ گفتگو و مباحثه‌ می‌کرد. اما درصدد کشتن‌ او برآمدند.  ۳۰ چون‌ برادران‌ مطلع‌ شدند، او را به‌ قیصریه‌ بردند و از آنجا به‌ طَرسوس‌ روانه‌ نمودند.  ۳۱ آنگاه‌ کلیسا در تمامی‌ یهودیه‌ و جلیل‌ و سامره‌ آرامی‌ یافتند و بنا می‌شدند و در ترس‌ خداوند و به‌ تسلی‌ روح‌القدس‌ رفتار کرده‌، همی‌ افزودند.‎
۱ اما سولس‌ هنوز تهدید و قتل‌ بر شاگردان‌خداوند همی‌ دمید و نزد رئیس‌ کهنه‌ آمد، ۲ و از او نامه‌ها خواست‌ به‌سوی‌ کنایسی‌ که‌ در دمشق‌ بود تا اگر کسی‌ را از اهل‌ طریقت‌ خواه‌ مرد و خواه‌ زن‌ بیابد،ایشان‌ را بند برنهاده‌، به‌ اورشلیم‌ بیاورد. ۳ و در اثنای‌ راه‌، چون‌ نزدیک‌ به‌ دمشق‌ رسید، ناگاه‌ نوری‌ از آسمان‌ دور او درخشید ۴ و به‌ زمین‌ افتاده‌، آوازی‌ شنید که‌ بدو گفت‌: “ای‌ شاول‌، شاول‌، برای‌ چه‌ بر من‌ جفا می‌کنی‌؟” ۵ گفت‌: “خداوندا تو کیستی‌؟” خداوند گفت‌: “من‌ آن‌ عیسی‌ هستم‌ که‌ تو بدو جفا می‌کنی‌. ۶ لیکن‌ برخاسته‌، به‌ شهر برو که‌ آنجا به‌ تو گفته‌ می‌شود چه‌ باید کرد.” ۷ اما آنانی‌ که‌ همسفر او بودند، خاموش‌ ایستادند چونکه‌ آن‌ صدا را شنیدند، لیکن‌ هیچ‌کس‌ را ندیدند. ۸ پس‌ سولس‌ از زمین‌ برخاسته‌، چون‌ چشمان‌ خود را گشود، هیچ‌کس‌ را ندید و دستش‌ را گرفته‌، او را به‌ دمشق‌ بردند، ۹ و سه‌ روز نابینا بوده‌، چیزی‌ نخورد و نیاشامید. ۱۰ و در دمشق‌، شاگردی‌ حنانیا نام‌ بود که‌ خداوند در رویا بدو گفت‌: “ای‌ ح نانیا!” عرض‌ کرد: “خداوندا لبیک‌!” ۱۱ خداوند وی‌ را گفت‌: “برخیز و به‌ کوچه‌ای‌ که‌ آن‌ را راست‌ می‌نامندبشتاب‌ و در خانه‌ یهودا، سولس‌ نام طرسوسی‌ را طلب‌ کن‌ زیرا که‌ اینک‌ دعا می‌کند، ۱۲ و شخصی‌ حنانیا نام‌ را در خواب‌ دیده‌ است‌ که‌ آمده‌، بر او دست‌ گذارد تا بینا گردد.” ۱۳ حنانیا جواب‌ داد که‌ “ای‌ خداوند، درباره‌ این‌ شخص‌ از بسیاری‌ شنیده‌ام‌ که‌ به‌ مقدسین‌ تو در اورشلیم‌ چه‌ مشقت‌ها رسانید، ۱۴ و در اینجا نیز از روسای‌ کهنه‌ قدرت‌ دارد که‌ هر که‌ نام‌ تو را بخواند، او را حبس‌ کند.” ۱۵ خداوند وی‌ را گفت‌: “برو زیرا که‌ او ظرف‌ برگزیده‌ من‌ است‌ تا نام‌ مرا پیش‌ امت‌ها و سلاطین‌ و بنی‌اسرائیل‌ ببرد. ۱۶ زیرا که‌ من‌ او را نشان‌ خواهم‌ داد که‌ چقدر زحمت‌ها برای‌ نام‌ من‌ باید بکشد.” ۱۷ پس‌ حنانیا رفته‌، بدان‌ خانه‌ درآمد و دستها بر وی‌ گذارده‌، گفت‌: “ای‌ برادر شاول‌، خداوند یعنی‌ عیسی‌ که‌ در راهی‌ که‌ می‌آمدی‌ بر تو ظاهر گشت‌، مرا فرستاد تا بینایی‌ بیابی‌ و از روح‌القدس‌ پر شوی‌.” ۱۸ در ساعت‌ از چشمان‌ او چیزی‌ مثل‌ فلس‌ افتاده‌، بینایی‌ یافت‌ و برخاسته‌، تعمید گرفت‌. ۱۹ و غذا خورده‌، قوت‌ گرفت‌ و روزی‌ چند با شاگردان‌ در دمشق‌ توقف‌ نمود. ۲۰ و بی‌درنگ‌، در کنایس‌ به‌ عیسی‌ موعظه‌ می‌نمود که‌ او پسر خداست‌. ۲۱ و آنانی‌ که‌ شنیدند تعجب‌ نموده‌، گفتند: “مگر این‌ آن‌ کسی‌ نیست‌ که‌ خوانندگان‌ این‌ اسم‌ را در اورشلیم‌ پریشان‌ می‌نمود و در اینجا محض این‌ آمده‌ است‌ تا ایشان‌ را بند نهاده‌، نزد روسای‌ کهنه‌ برد؟” ۲۲ اما سولس‌ بیشتر تقویت‌ یافته‌، یهودیان ساکن‌ دمشق‌ را مجاب‌ می‌نمود و مبرهن‌ می‌ساخت‌ که‌ همین‌ است‌ مسیح‌. ۲۳ اما بعد از مرور ایام‌ چند یهودیان شورا نمودند تا او را بکشند. ۲۴ ولی‌ سولس‌ از شورای‌ ایشان‌ مطلع‌ شد و شبانه‌روز به‌ دروازه‌ها پاسبانی‌ می‌نمودند تا او را بکشند. ۲۵ پس‌ شاگردان‌ او را در شب‌ در زنبیلی‌ گذارده‌، از دیوار شهر پایین‌ کردند. ۲۶ و چون‌ سولس‌ به‌ اورشلیم‌ رسید، خواست‌ به‌ شاگردان‌ ملحق‌ شود، لیکن‌ همه‌ از او بترسیدند زیرا باور نکردند که‌ از شاگردان‌ است‌. ۲۷ اما برنابا او را گرفته‌، به‌ نزد رسولان‌ برد و برای‌ ایشان‌ حکایت‌ کرد که‌ چگونه‌ خداوند را در راه‌ دیده‌ و بدو تکلم‌ کرده‌ و چطور در دمشق‌ به‌ نام‌ عیسی‌ به‌ دلیری‌ موعظه‌ می‌نمود. ۲۸ و در اورشلیم‌ با ایشان‌ آمد و رفت‌ می‌کرد و به‌ نام‌ خداوند عیسی‌ به‌ دلیری‌ موعظه‌ می‌نمود. ۲۹ و با هلینستیان‌ گفتگو و مباحثه‌ می‌کرد. اما درصدد کشتن‌ او برآمدند. ۳۰ چون‌ برادران‌ مطلع‌ شدند، او را به‌ قیصریه‌ بردند و از آنجا به‌ طَرسوس‌ روانه‌ نمودند. ۳۱ آنگاه‌ کلیسا در تمامی‌ یهودیه‌ و جلیل‌ و سامره‌ آرامی‌ یافتند و بنا می‌شدند و در ترس‌ خداوند و به‌ تسلی‌ روح‌القدس‌ رفتار کرده‌، همی‌ افزودند.

Wednesday, 23 October 2013

انجیل متی 10: 16-

۱۶«من شما را همانند گوسفندان به میان گرگان می‌فرستم. پس همچون مارْ هوشیار باشید و مانند کبوترْ ساده.۱۷از مردم برحذر باشید. آنان شما را به محاکم خواهند سپرد و در کنیسه‌های خود تازیانه خواهند زد.۱۸به‌خاطر من شما را نزد والیان و پادشاهان خواهند برد تا در برابر آنان و در میان قومهای جهان شهادت دهید.۱۹امّا چون شما را تسلیم کنند، نگران نباشید که چگونه یا چه بگویید. در آن زمان آنچه باید بگویید به شما عطا خواهد شد.۲۰زیرا گوینده شما نیستید، بلکه روحِ پدر شماست که به زبان شما سخن خواهد گفت.۲۱برادر، برادر را و پدر، فرزند را تسلیم مرگ خواهد کرد. فرزندان بر والدین بر‌خواهند خاست و موجبات قتل آنها را فراهم خواهند آورد.۲۲همۀ مردم به‌خاطر نام من از شما متنفر خواهند بود. امّا هر‌که تا به‌پایان پایدار بماند، نجات خواهد یافت.۲۳چون در شهری به شما آزار رسانند، به شهری دیگر بگریزید. آمین، به شما می‌گویم، که پیش از آنکه بتوانید به همۀ شهرهای اسرائیل بروید، پسر‌انسان خواهد آمد. انجیل متی 10: 16-23

Monday, 21 October 2013

خداوند می‌فرماید: «من‌ هستم‌ كه‌ به‌ شما تسلی‌ می‌دهم‌

 خداوند می‌فرماید:


 «من‌ هستم‌ كه‌ به‌ شما تسلی‌ می‌دهم‌ و شما را شاد می‌سازم‌؛ پس‌ چرا از انسان‌ فانی‌ 

می‌ترسید انسانی‌ كه‌ مانند گیاه‌، خشك‌ شده‌، از بین‌ می‌رود؟ ۱۳ آیا مرا كه‌ آفریننده‌ شما هستم‌ و
 

زمین‌ را بنیاد نهادم‌ و آسمانها را بر آن‌ گسترانیدم‌، فراموش‌ كرده‌اید؟ چرا دایم‌ از ظلم‌ و ستم‌ انسانها


 می‌ترسید و تمام‌ روز از خشم‌ آنان‌ می‌هراسید؟ اشعیا باب ۵۱
Photo: ‎۱۲ خداوند می‌فرماید: «من‌ هستم‌ كه‌ به‌ شما تسلی‌ می‌دهم‌ و شما را شاد می‌سازم‌؛ پس‌ چرا از انسان‌ فانی‌ می‌ترسید انسانی‌ كه‌ مانند گیاه‌، خشك‌ شده‌، از بین‌ می‌رود؟ ۱۳ آیا مرا كه‌ آفریننده‌ شما هستم‌ و زمین‌ را بنیاد نهادم‌ و آسمانها را بر آن‌ گسترانیدم‌، فراموش‌ كرده‌اید؟ چرا دایم‌ از ظلم‌ و ستم‌ انسانها می‌ترسید و تمام‌ روز از خشم‌ آنان‌ می‌هراسید؟  اشعیا باب ۵۱‎

Friday, 18 October 2013

پیشگویی تولد عیسی

پیشگویی تولد عیسی

۲۶در ماه ششم، جبرائیل فرشته از جانب خدا به شهری در جلیل فرستاده شد که ناصره نام داشت،۲۷تا نزد باکره‌ای مریم نام برود. مریم نامزد مردی بود، یوسف نام، از خاندان داوود.۲۸فرشته نزد او رفت و گفت: «سلام بر تو، ای که بسیار مورد لطفی. خداوند با توست.»۲۹مریم با شنیدن سخنان او پریشان شد و با خود اندیشید که این چگونه سلامی است.۳۰امّا فرشته وی را گفت: «ای مریم، مترس! لطف بسیار خدا شامل حال تو شده است.۳۱اینک آبستن شده، پسری خواهی زایید که باید نامش را عیسی بگذاری.۳۲او بزرگ خواهد بود و پسر خدای متعال خوانده خواهد شد. خداوندْ خدا تخت پادشاهی جَدّش داوود را به او عطا خواهد فرمود.۳۳او تا ابد بر خاندان یعقوب سلطنت خواهد کرد و پادشاهی او را هرگز زوالی نخواهد بود.»۳۴مریم از فرشته پرسید: «این چگونه ممکن است، زیرا من با مردی نبوده‌ام؟»۳۵فرشته پاسخ داد: «روح‌القدس بر تو خواهد آمد و قدرت خدای متعال بر تو سایه خواهد افکند. از این‌رو، آن مولودْ مقدّس و پسر خدا خوانده خواهد شد.۳۶اینک اِلیزابِت نیز که از خویشان توست، در سن پیری آبستن است و پسری در راه دارد. آری، او که می‌گویند نازاست، در ششمین ماهِ آبستنی است.۳۷زیرا نزد خدا هیچ امری ناممکن نیست!»۳۸مریم گفت: «کنیزِ خداوندم. آنچه دربارۀ من گفتی، بشود.» آنگاه فرشته از نزد او رفت. لوقا 1

Wednesday, 16 October 2013

یهوه پدر آسمانی من است


یهوه پدر آسمانی من است


عیسای خداوند در دعایی که به شاگردان خویش تعلیم میدهد، اینگونه آغاز میکند:" ای پدر ما که در آسمانی "؛ کی بود که در کتابمقدس برای اولین بار خدا بعنوان پدر لقب داده شد و داشتن این لقب برای خدا چه چیزی برای ایماندار به عیسای مسیح با خود دارد؟ برای اولین بار در کتاب خروج یهوه میفرماید:" و به فرعون بگو خداوند چنین میگوید اسرائیل پسر من و نخست زادۀ من است." ( خروج 4: 22) اما این هنوز خدا را پدر ما نمیکند. خدا قبلا بعنوان خدای پدران خوانده شده بود، اما نه بعنوان پدر. در آیۀ بالا بنظر میرسد یک فرمایش کلی و تمثیلی را میخوانیم. اما در مزمور دوم داود این ابهام برداشته شده و داود به صراحت این لقب را به یهوه میدهد:" فرمان را اعلام میکنم خداوند به من گفته است تو پسر من هستی امروز من پدر تو گشتم."( مزمور 2: 7 ) سپس خود خدا این را با هدایت روح مقدس خود به زبان داود میگذارد که او را پدر خود بخواند:" من او را پدر خواهم بود و او مرا پسر خواهد بود و رحمت خود را از او دور نخواهم کرد." ( اول تواریخ 17: 13 ) و در اشعیاء نبی این اعتراف زیبا را میخوانیم که:" اما الان ای خداوند تو پدر ما هستی." ( اشعیا 64: 8 )
جالب اینجاست که در تمام نوشتجات عهد جدید بدون استثناء خدا بعنوان پدر خوانده شده است آن هم بیش از دویست بار! این رابطۀ نزدیک بین ما و خدا و این نسبت ما با خدا را تماما مدیون عیسای خداوند هستیم و کاری که او برای ما انجام داد. وقتی عیسای خداوند پای خود را بر روی زمین گذاشت، یکی از کارهای عظیم او در جان و روح انسان گناهکار این بود که خدای خالق آسمان را تا به مقام پدر برای او بارز و آشکار و نزدیک سازد. عیسای مسیح بارها و بارها یهوه را پدر خود خواند و خود را پسر او. او این هدف را دنبال میکرد تا رابطۀ انسان را تا به این حد به خدا نزدیک سازد. این رابطه تنها و تنها بواسطۀ ایمان به مسیح برقرار میگردد. چگونه؟ عیسای مسیح جایی میفرماید:" من و پدر یک هستیم." ( یوحنا 10: 30 ) در جایی دیگر در انجیل یوحنا عیسای خداوند میفرماید:" در آن روز شما خواهید دانست که من در پدر هستم و شما در من و من در شما." ( یوحنا 14: 20) یعنی از آنجایی که مسیح در خداست و چون ما در مسیح هستیم، ما در خدا هستیم. عین همین قیاس: اگر عیسی پسر خداست، ما چون نیز در عیسی هستیم فرزند خدا هستیم. و همانطور که خدا پدر عیساست، پدر ما نیز هست. در دوم قرنتیان پولس رسول میگوید:" و شما را پدر خواهم بود و شما مرا پسران و دختران خواهید بود. "( دوم قرنتیان 6: 8 ) ما چگونه این اطمینان را داریم؟ پولس رسول این را پاسخ میدهد:" همان روح بر روحهای ما شهادت میدهد که فرزندان خدا هستیم." ( رومیان 8: 16) اما آیا هر کسی میتواند خدا را پدر خود بخواند؟ یوحنای رسول در رسالۀ خود این را آشکارا پاسخ داده است:" کسی که پسر را انکار کند پدر را هم ندارد و کسی که اعتراف به پسر نماید پدر را نیز دارد." ( اول یوحنا 2: 23 ) اعتراف کردن به پسر یعنی: عیسای مسیح بعنوان خداوند و نجات دهندۀ او. یعنی افرادی از مذاهب دیگر و باورهای دیگر قادر نیستند و نمیتوانند خدا را پدر خود خطاب کنند اگر عیسی را بعنوان مسیح و خداوند خود ایمان ندارند.
پس ما با ایمان به مسیح در این رابطۀ نزدیک با یهوه قرار میگیریم. و میتوانیم اعلام کنیم:" من فرزند خدا هستم و خدا پدر من است." وقتی ما چنین ادعایی را با ایمان میکنیم با خود چند بُعد را به همراه دارد. همانطور که در بین رابطۀ پدر و فرزند زمینی اصولی حاکم است در این رابطۀ ما با پدر آسمانی خود نیز اصولی حاکم است؛ اما دوچندان مهم تر و اساسی تر از رابطۀ زمینی با پدران زمینی. ما بعنوان فرزندان پدر آسمانی خود باید هرگز این وظایف فرزندی خود را در این رابطه ایی که عیسای مسیح با مرگ و قیام خود از مرگ برای ما ایجاد کرده است فراموش نکنیم؛ زیرا پدر آسمانی ما هرگز از وظایف پدری خود نسبت به ما کوتاهی یا قصور نمیکند. پس ما بعنوان فرزندان او باید:
1- یهوه پدر آسمانی خود را با روح و راستی پرستش کنیم.( یوحنا 4: 23 )
2- همواره ارادۀ او را در زندگی خود طالب باشیم.( متی 6: 10 )
3- همواره برای او پاک و مقدس زندگی کنیم.( اول تسالونیکیان 3: 13 ) 
4- همواره فرزندی قدردان و شکرگزار باشیم.( کولسیان 4: 2 )
5- تنها او را با تمام دل و فکر و جان خود دوست بداریم.( متی 22: 37)
6- فیض او را برای خود کافی بدانیم.( دوم قرنتیان 12: 9)
7- همواره به قوت و قدرت او متکی باشیم.( خروج 9: 16)
8- به وعده و پیمانهای او به خود مطمئن باشیم.( مزمور 145: 13 )
9- دنیا را دوست نداشته باشیم.( اول یوحنا 2: 15 )
10- در راستی و حقیقت قدم برداریم.( دوم یوحنا 4)

و او بعنوان پدر آسمانی ما وظایف خود را اینگونه به عمل میاورد:

1- محبت عظیم خود را شامل حال ما کرده و ما را فرزندان خود خوانده است.( اول یوحنا 3: 1 ) 
2- چون فرزند او هستیم ما را هم ارث با خود و مسیح عیسی ساخته است.( رومیان 8: 17) 
3- چون فرزند او خوانده شدیم پس ما را هم میراث با مقدسین خود در پادشاهی نور میسازد. ( کولسیان 1: 12 )
4- چون پدر ماست، برای ما در نبرد با سپاهیان ابلیس جنگیده و پیروزی را به ما عطا میکند.( تثنیه 3: 23 )
5- چون پدر ماست آنچه را که دارد با ما تقسیم میکند یعنی فیض و رحمت و آرامش خود را.( اول تیموتی 1: 2 )
6- چون پدری مهربان است کاستی و ضعف و خطاهای ما را با هشدارها و تنبیهات روحانی تصحیح کرده و ما را پرورش داده تا میوه های نیکو بیاوریم. ( عبرانیان 12: 5-7 )
7- ما را پس از مرگ برخیزانیده و بدنی تماما آسمانی به ما میبخشد.( دوم قرنتیان 5: 1 )
8- روح مقدس خود را بواسطۀ ایمان به عیسای مسیح به ما داده تا در هر زمان بتوانیم نزد او برویم و از او درخواست کنیم.( افسسیان 2: 18)
9- دائما ما را تشویق کرده و امید نیکویی به ما میدهد.( دوم تسالونیکی 2: 16)
10- هرگز ما را ترک نمیکند و تا به ابد با ما خواهد بود.( یوشع 1: 5 )
11-چون مسیح را داریم به ما اجازه میدهد که هر وقت بخواهیم با شجاعت و دلیری به نزد او برویم و از حضور او تقاضا نماییم.( عبرانیان 4: 16)

ای عزیزان!
دیروز ما یتیم و بی سرپرست بودیم. او را هرگز تا به این اندازه نزدیک به خود و متعلق به خود نمیدانستیم. هرگز! ما غارت شده و گمشده در دنیای بیرون؛ آلوده شده با تمام نجاسات و شرارتهای آن. اما این خدایی که ما او را نمیشناختیم بواسطۀ فیض بیکران خود ما را در خون گرانبهای فرزند عزیز خود عیسای مسیح به نزد خود فراخواند. ما را شست. پاک کرد. نامی ارزنده به ما داد:" محبوب " سپس مقامی ارزنده به ما داد:" فرزند "؛ و خود را " پدر " ما؛ هزاران بار باید چنین پدر مهربانی را سجده کرد و پرستید. هزاران با باید رحمت و فیض و عدالت او را ستایش نمود. خدا را شکر بگوییم برای این رابطه ایی که بین خود و ما که یاغیان و سرکشانی بیش نبودیم ایجاد نموده و ننگ و خواری را برای ابد از روی ما برداشته و ما را در مقام مقدسین و کاهنان خود قرار داده است. و چون زمان دیدار فرا برسد ردایی سفید را بر تن ما میکند و ما در حضور خود برای ابد وارد میسازد و ما او را آنطوری که هست خواهیم دید.
ای عزیزان!
این پدر آسمانی خود را پرستش نماییم و محبت و فیض عظیم او را هر روز در مسیح عیسی سپاس گوییم

Tuesday, 15 October 2013

چگونه میتوان رابطۀ صحیحی با خدا داشت؟


چگونه میتوان رابطۀ صحیحی با خدا داشت؟


برای دستیابی به یک رابطۀ صحیح با خدا بهتر است ابتدا به آنچه این رابطه را قطع نموده است اشاره کنیم. آنچه این رابطه را گسسته است گناه میباشد. "همه رو گردانیده، با هم فاسد شده اند. نیکوکاری نیست؛ یکی هم نی" (مزمور 3:14). ما نسبت به فرمان خدا طغیان ورزیده ایم. مطابق اشعیا 6:53 "جمیع ما مثل گوسفندان، گمراه شده بودیم و هر یکی از ما به راه خود برگشته بود
خبر بدی که وجود دارد این است که مجازات گناه مرگ میباشد. "... هر کسی که گناه وَرزَد خواهد مُرد" (حزقیال 4:18). اما خبر خوش این است که خدای پر مُحبت به دنبال ما آمده است تا ما را نجات بخشد. عیسی مسیح هدف آمدن خود را به این جهان اینچنین بیان میدارد: "... پسر انسان آمده است تا گمشده را بجوید و نجات بخشد" (لوقا 10:19). هنگامی که او بر صلیب جان خود را تسلیم مینمود، با گفتن "تمام شد" (یوحنا 30:19) اعلام کرد که مأموریّت خود را به اتمام رسانیده است
برای داشتن رابطۀ صحیح با خدا ابتدا باید گناهکار بودن خود را بپذیریم. سپس، باید با فروتنی گناه خود را به خدا اعتراف کنیم (اشعیا 15:57) و مُصمّم باشیم از آن توبه کنیم. "چونکه ... به زبان اعتراف میشود به جهت نجات" (رومیان 10:10
این توبه و بازگشت از گناهان بایستی به همراه ایمان باشد. این ایمان، در واقع، اعتماد به این مطلب است که مرگِ قربانی گونۀ عیسی مسیح بر صلیب و قیام معجزه آسای او از مردگان به او این اقتدار و استحقاق را میدهد که نجات دهندۀ ما باشد (رومیان 9:10). لزوم ایمان در آیات بسیاری، از جمله یوحنا 27:20 ؛ اعمال 31:16 ؛ غلاطیان 16:2 ؛ 11:3 ، 26 و افسسیان 8:2، اشاره شده است
داشتن رابطۀ صحیح با خدا بستگی به عکس العمل شما نسبت به آن چیزی است که خدا به جای ما انجام داده است. او نجات دهنده را فرستاد، او قربانی لازم برای پاک کردن گناهان شما را مُهیّا ساخت (یوحنا 29:1)، و او به شما وعده میدهد که: "... هر که نام خداوند را بخواند، نجات یابد" (اعمال 21:2
مَثل پسر گمشده (لوقا 11:15ـ32) یک نمونۀ زیبا از "توبه" و "آمرزش" می باشد. پسر کوچکتر ثروت پدر خود را با انجام گناهان شرم آور تلف کرد (آیۀ 13). او هنگامیکه به اشتباه خود پی برد، تصمیم گرفت به خانه برگردد (آیۀ 18). او تصور می کرد که در خانۀ پدر، دیگر به عنوان پسر پذیرفته نخواهد شد (آیۀ 19)، اما او در اشتباه بود. پدر این یاغی توبه کار را همچنان محبت نمود (آیۀ 20). همۀ گناهان او بخشیده شد، و جشن عظیمی راه افتاد (آیۀ 24
خدا آنقدر نیکوست که همیشه نسبت به انجام وعده های خود امین میماند. یکی از این وعده ها، آمرزش گناهان ماست. خداوند نزدیک شکسته دلان است و روح کوفتگان را نجات خواهد داد (مزمور 18:34
اگر مایل هستید با خدا رابطۀ صحیحی داشته باشید، میتوانید از این نمونۀ دعا استفاده کنید. ولی این حقیقت را همیشه بیاد داشته باشید که گفتن و یا تکرار این دعا (و یا هر دعای دیگر) باعث نجات شما نمیشود. نجات واقعی تنها با اعتماد قلبی به عیسی مسیح که بر صلیب گناهان ما را آمرزید دریافت میشود. این دعا راه ساده ای است برای ابراز ایمان و قدردانی شما از خدائی که راه نجات را برای شما تدارک دید. "خداوندا، می دانم که به ضّد تو گناه کرده ام و مستحق مجازات می باشم. اما می دانم که عیسی مسیح، مجازاتی را که من شایستۀ آن بودم بر خود گرفت تا من بتوانم بوسیلۀ ایمان به او آمرزیده شوم. از گناه خود توبه میکنم و برای نجات فقط به تو اعتماد میکنم. تو را شکر می کنم که محض فیض عجیب خود گناهانم را بخشیده و به من حیات جاودانی داده ای. آمین

Saturday, 12 October 2013

چگونه میتوان رابطۀ صحیحی با خدا داشت؟


چگونه میتوان رابطۀ صحیحی با خدا داشت؟


برای دستیابی به یک رابطۀ صحیح با خدا بهتر است ابتدا به آنچه این رابطه را قطع نموده است اشاره کنیم. آنچه این رابطه را گسسته است گناه میباشد. "همه رو گردانیده، با هم فاسد شده اند. نیکوکاری نیست؛ یکی هم نی" (مزمور 3:14). ما نسبت به فرمان خدا طغیان ورزیده ایم. مطابق اشعیا 6:53 "جمیع ما مثل گوسفندان، گمراه شده بودیم و هر یکی از ما به راه خود برگشته بود
خبر بدی که وجود دارد این است که مجازات گناه مرگ میباشد. "... هر کسی که گناه وَرزَد خواهد مُرد" (حزقیال 4:18). اما خبر خوش این است که خدای پر مُحبت به دنبال ما آمده است تا ما را نجات بخشد. عیسی مسیح هدف آمدن خود را به این جهان اینچنین بیان میدارد: "... پسر انسان آمده است تا گمشده را بجوید و نجات بخشد" (لوقا 10:19). هنگامی که او بر صلیب جان خود را تسلیم مینمود، با گفتن "تمام شد" (یوحنا 30:19) اعلام کرد که مأموریّت خود را به اتمام رسانیده است
برای داشتن رابطۀ صحیح با خدا ابتدا باید گناهکار بودن خود را بپذیریم. سپس، باید با فروتنی گناه خود را به خدا اعتراف کنیم (اشعیا 15:57) و مُصمّم باشیم از آن توبه کنیم. "چونکه ... به زبان اعتراف میشود به جهت نجات" (رومیان 10:10
این توبه و بازگشت از گناهان بایستی به همراه ایمان باشد. این ایمان، در واقع، اعتماد به این مطلب است که مرگِ قربانی گونۀ عیسی مسیح بر صلیب و قیام معجزه آسای او از مردگان به او این اقتدار و استحقاق را میدهد که نجات دهندۀ ما باشد (رومیان 9:10). لزوم ایمان در آیات بسیاری، از جمله یوحنا 27:20 ؛ اعمال 31:16 ؛ غلاطیان 16:2 ؛ 11:3 ، 26 و افسسیان 8:2، اشاره شده است
داشتن رابطۀ صحیح با خدا بستگی به عکس العمل شما نسبت به آن چیزی است که خدا به جای ما انجام داده است. او نجات دهنده را فرستاد، او قربانی لازم برای پاک کردن گناهان شما را مُهیّا ساخت (یوحنا 29:1)، و او به شما وعده میدهد که: "... هر که نام خداوند را بخواند، نجات یابد" (اعمال 21:2
مَثل پسر گمشده (لوقا 11:15ـ32) یک نمونۀ زیبا از "توبه" و "آمرزش" می باشد. پسر کوچکتر ثروت پدر خود را با انجام گناهان شرم آور تلف کرد (آیۀ 13). او هنگامیکه به اشتباه خود پی برد، تصمیم گرفت به خانه برگردد (آیۀ 18). او تصور می کرد که در خانۀ پدر، دیگر به عنوان پسر پذیرفته نخواهد شد (آیۀ 19)، اما او در اشتباه بود. پدر این یاغی توبه کار را همچنان محبت نمود (آیۀ 20). همۀ گناهان او بخشیده شد، و جشن عظیمی راه افتاد (آیۀ 24
خدا آنقدر نیکوست که همیشه نسبت به انجام وعده های خود امین میماند. یکی از این وعده ها، آمرزش گناهان ماست. خداوند نزدیک شکسته دلان است و روح کوفتگان را نجات خواهد داد (مزمور 18:34
اگر مایل هستید با خدا رابطۀ صحیحی داشته باشید، میتوانید از این نمونۀ دعا استفاده کنید. ولی این حقیقت را همیشه بیاد داشته باشید که گفتن و یا تکرار این دعا (و یا هر دعای دیگر) باعث نجات شما نمیشود. نجات واقعی تنها با اعتماد قلبی به عیسی مسیح که بر صلیب گناهان ما را آمرزید دریافت میشود. این دعا راه ساده ای است برای ابراز ایمان و قدردانی شما از خدائی که راه نجات را برای شما تدارک دید. "خداوندا، می دانم که به ضّد تو گناه کرده ام و مستحق مجازات می باشم. اما می دانم که عیسی مسیح، مجازاتی را که من شایستۀ آن بودم بر خود گرفت تا من بتوانم بوسیلۀ ایمان به او آمرزیده شوم. از گناه خود توبه میکنم و برای نجات فقط به تو اعتماد میکنم. تو را شکر می کنم که محض فیض عجیب خود گناهانم را بخشیده و به من حیات جاودانی داده ای. آمین

Thursday, 10 October 2013

(2 )را مسیح مصلوب شد و اهمیت مرگ و قیام عیسی در چیست تولّد عیسی مسیح


(2 )را مسیح مصلوب شد و اهمیت مرگ و قیام عیسی در چیست 

تولّد عیسی مسیح

تا اینکه سر انجام وعدۀ عظیم خدا به وقوع پیوست. نوری عظیم در تاریکی درخشید.پادشاهی متولّد شد که پادشاهی او ابدی می باشد. کاهنی متولد شد که برای ما یک بار برای همیشه باید قربانی گناه را می گذراند. گناهانی که قرنها بر روی دوشِ بشریّت سنگینی می کرد. و نتایج آن دامنگیر همه خلقت شده بود. خلقتی که در دردی همچون درد زایمان به خود می پیچید. محبت عظیم خدا و کلام نجات بخش او جسم پوشید. یوحنا 1:1 .

این است داستان نجات دهنده ما،عیسی مسیح.
بعد از ملاقات فرشته خداوند با مریم و مژده ظهور منجی از طریق وی سرانجام نجات دهنده چشم به جهانِ تاریک گشود. جهانی که تاریخ آن دستخوش تولد عیسی مسیح شد. خدا در جسم انسانی خود را آشکار کرد. کولسیان 2 :9« زیرا الوهیّت به طور كامل در مسیح مجسم شد» از آنجایی که انسان در اثر گناه شناخت خود را از خدا از دست داده بود. خدا در جسم انسانی یا( فرا باشنده ) در بُعد تاریخ ظاهر شد تا انسان درک درستی از خالق خود داشته باشد و بتواند راه گم شده خود را پیدا کند. عیسی مسیح فرمود هر کس مرا دیده پدر را دیده و هر کس به من ایمان آورد به فرستنده من ایمان آورده است. یوحنا 9:14-11 .

مرگ عیسی مسیح
از آنجایی که انسان در اثر سرپیچی از خدا، حاکمیّت خود را به طور قانونی به شیطان سپرده بود. بنابراین دچار یک مرگ روحانی شده بود. و انسان باید به طور قانونی حیات از دست رفته خود را بدست می گرفت. خدا نمی توانست با قدرت عظیمش این حاکمیّت را پس بگیرد. چون اگر این موضوع ِاعمال می شد خدا قانون خود را زیر پا می گذاشت. و همچنین انسان از دست داده بود، انسان نیز باید پس می گرفت. بنابراین خدا انسان شد تا به نمایندگی از انسان تمام بهای گناهان را پرداخت کند. عیسی مسیح با انجام معجزاتِ بسیار، مسیح بودن خود را ثابت کرد. و خود عیسی مسیح بارها اعلام کرد که باید در راه گناهان بسیاری بمیرد. مرقس 10 : 32-34 « عیسی و شاگردان در راه اورشلیم بودند و عیسی پیشاپیش شاگردان حركت میکرد. شاگردان متحیّر بودند و کسانیکه از عقب آنها می آمدند، بسیار می ترسیدند. عیسی دوازده شاگرد خود را به كناری برد و دربارهٔ آنچه كه می باید برایش اتّفاق افتد، با آنها شروع به صحبت كرد ۳۳و به آنها فرمود: «ما اكنون به اورشلیم می رویم و پسر انسان به دست سران كاهنان و علما سپرده خواهد شد. آنها او را محكوم به مرگ خواهند كرد و به دست بیگانگان خواهند سپرد. ۳۴(متّی 20:20-28) آنها او را مسخره خواهند نمود و به رویش آب دهان خواهند انداخت، او را تازیانه خواهند زد و خواهند كشت، امّا پس از سه روز دوباره زنده خواهد شد.» اما سر انجام زمان فرا رسید، وی بدست رومیان سپرده شد که کشته شود.

اما پیلاطس، فرماندار رومی وقتی از عیسی مسیح بازجویی نمود اعلام داشت که در وی هیچ گناهی نمی بیند واین مرا به یاد عهد عتیق می اندازد زمانی هم که در عهد گذشته گوسفند و یا گاوی را برای قربانی می آوردند، آن گوسفند برای آنکه سلامت و بی عیبی آن ثابت می شد باید مدتی در محلی نگهداری می شد تا از سلامت آن اطمینان حا صل می کردند. و عیسی مسیح نه تنها بوسیله پیلاطس بلکه بوسیله هیرودیس هم باز جویی شد ودر او عیبی یافت نشد. تا پیشگویی اشعیا نبی به وقوع بپیوندد که فرمود: هر چند در او حیله ای یافت نشد اما خداوند را پسند آمد که او را مضروب نموده به دردها مبتلا سازد. چون جان او را قربانی گناه ساخت. اشعیا:4:53-12.
در اینجا به اهمیّت مرگ عیسی مسیح پی می بریم. او تمام سندهایی را که علیه ما بود بر صلیب خود میخکوب کرد. کولسیان 14:2 . سندهایی که گناهان و محکومییت ما را شاهد بودند. همه آنها بر صلیب عیسی مسیح میخکوب شد.

زمانی تمام قدرتهای تاریکی بر انسان حکمرانی می کردند اما مسیح ما را از چنگ نیرومند ظلمت رهانید و به پادشاهی خود منتقل ساخت. کولسیان 1: 13. وقتی انسان مرتکب گناه شد در واقع قانوناَ رأی و حاکمیت خود را به قدرتهای تاریکی داد. اما عیسی مسیح با مرگ خود ما را از این حاکمیت آزاد ساخت.
مسیح بر روی صلیب، تمام قدرتهای آسمانی و فرمانروایان را خلع سلاح كرد، بر آنها پیروز شد و آنها را پیش همه رسوا ساخت. کولسیان 2: 15. گناه زمانی بر ما با قدرت فرمانروایی می کرد اما با مرگ عیسی مسیح شیطان وقدرتهای تاریکی خلع سلاح شدند. چون کسی که به عیسی مسیح ایمان دارد نسب به گناه مرده است در اینصورت گناه بر ما قدرت ندارد.

رومیان 7 :1-6 .« ای دوستان من، شما از قوانین اطّلاع دارید و میدانید كه انسان فقط تا زمانیکه زنده است، ملزم به اطاعت از قانون است. ۲مثلاً یک زن شوهردار، تا وقتیکه شوهرش زنده است، قانوناً به او تعلّق دارد، امّا اگر شوهر او بمیرد، دیگر آن زن از قانونی كه او را به شوهرش مقیّد میساخت، آزاد است. ۳از این جهت اگر آن زن در زمان حیات شوهرش با مرد دیگری زندگی كند، زناكار خوانده خواهد شد. امّا اگر شوهرش بمیرد، دیگر این قانون شامل حال او نیست و چنانچه با مرد دیگری ازدواج كند، مرتكب زنا نمیشود. ۴ای دوستان من، شما نیز در همین وضع هستید. شما چون جزئی از بدن مسیح هستید، نسبت به شریعت مرده اید و اكنون به آن کسیکه پس از مرگ زنده شد تعلّق دارید تا در نتیجه برای خدا ثمری بیاوریم. ۵زیرا هنگامیکه ما گرفتار طبیعت نفسانی بودیم، شهوات گناه كه به وسیلهٔ شریعت برانگیخته شده بود در وجود ما كار میکرد و موجب مرگ ما میشد. ۶جنگ طبیعت نفسانی با روح خداامّا اكنون از قید شریعت آزاد شده ایم زیرا نسبت به آنچه كه ما را در بردگی نگاه می داشت، مرده ایم تا به طور تازه ای یعنی به وسیلهٔ روح القدس خدا را خدمت كنیم، نه مانند گذشته كه از قوانین نوشته شده اطاعت میکردیم. چون در مرگ مسیح شریک شده ایم. پس دیگر قانون شریعت نمی تواند بر ما حکمرانی کند. چون نسبت به گناه در مسیح مرده ایم و او که الحال در من زندگی میکند نه من بلکه مسیح است. عیسی مسیح در من تعویض شد.

من ذات قدوس مسیح را بر خود گرفتم و مسیح ذات گناهکار من را بر خود گرفت. دوم قرنتیان 5 : 21 .«زیرا او را که گناه نشناخت، در راه ما گناه ساخت تا ما در وی عدالت خدا شویم». زمانی به خاطر گناهانمان را بطه مان با خدا قطع شده بود. اما مسیح با مرگ خود بر روی صلیب ما را با خدا آشتی داد و آن جدایی که بین انسان و خدا بود برداشته شد. ما زمانی از خدا دور و در افکار و اعمال خود با خدا دشمن بودیم. کولسیان 1 : 20 -21 .
اما الحال بوسیله مرگ جسمانی مسیح با او متحد شده و پاک و بی آلایش در حضور خدا هستیم. کولسیان 1 : 22.
در گذشته اگر کسی می خواست جزو قوم یهود باشد، باید طی انجام مراسمی وبا پیروی از اصول و عقاید خاصی این عمل را انجام می داد. یکی از این رسومات عمل ختنه بود. و پولس رسول اشاره می کند که بوسیله کار مسیح بر روی صلیب و اتّحاد ما با وی، ختنه شده ایم، نه ختنه ای که با دست صورت گرفته، بلکه با ختنه مسیح یعنی قطع طبیعت نفسانی است از این طریق ما وارد عهد جدید خدا شده ایم واین عهد بهتر زعهد قدیم است. ما هم ارث با مسیح شده ایم. وصاحب وعده ها وحیات جاودانی. ما دیگر زیر شریعت نیستیم که مطابق با شریعت محکوم شویم بلکه زیر فیض هستیم ومحض فیض نجات پیداکرده ایم. ما نسبت به شریعت مرده ایم زیرا هر جا شریعت باشد گناه زنده می شود. اما درمسیح ما نجات و حیات داریم.

امروز همان حقی را که مسیح در حضور خدا دارد ما نیز از آن حق بهره مند هستیم. خدا در مسیح ما را خلقتی تازه ساخته و همه چیزهای کهنه در گذشته است. دوم قرنتیان 5 : 17 . ما در مسیح مجودی جدید هستی و هیچ محکومیتی برای ما وجود ندارد. رومیان 8 : 1 . زیرا فرمان حیات بخش روح القدس که در اتحاد با مسیح یافت می شود مرا از فرمان گناه و مرگ آزاد کرده است. رومیان 8 :2 . آنچه ما از انجامش عاجز بودیم در مسیح انجام شد و ما بوسیله ایمان به عیسی مسیح در اتحاد با وی قرار می گیریم و کامل می شویم. رومیان 8 : 3-4 . آنچه را كه شریعت به علّت ضعف طبیعت نفسانی نتوانست انجام دهد، خدا انجام داد. او فرزند خود را به صورت انسان جسمانی و گناهكار، برای آمرزش گناهان بشر فرستاد و به این وسیله گناه را در ذات انسانی محكوم ساخت. خدا چنین كرد تا احكام شریعت به وسیلهٔ ما كه گرفتار طبیعت نفسانی خود نیستیم، بلكه مطیع روح خدا میباشیم، بجا آورده شود.

ما امروز فرزند خدا هستیم و میتوانیم از حق فرزند خواندگی خود استفاده کنیم. افسسیان 3 : 14.
امروز در مسیح ما مقدسین خوانده می شویم به خاطر آنچه مسیح انجام داده.
پس خون مسیح عهدی تازه و برتر میباشد. و در شبی که خداوند ما تسلیم می شد نان را گرفت پاره کرده و به شاگردان داد و فرمود بگیرید و بخورید. این است بدن من که بری شما داده می شود و سپس جام را برداشت و فرمود بگیرید و بنوشید. این است خون من که به خاطر گناهان بسیاری ریخته می شود.
پس خون مسیح عهدی جدید می باشد که در آن آمرزش گناهان از راه فیض میسر می باشد.
قیام عیسی مسیح از مردگان.
صبح روز یکشنبه وقتی مریم وچند تن از زنان دیگر برای تدهین عیسی به سر قبر رفتند با قبر خالی عیسی مسیح مواجه شدند.سپس دو نفر با لباس سفید به آنها گفتند که چرا زنده را در میان مردگان می جویید.
وقتی عیسی مسیح بر صلیب جان داد، روز سوم از مرگ قیام کرد. اول قرنتیان 15 :3-4 .

وقتی عیسی مسیح از مردگان قیام کرد ما به وسیله این قیام عادل شمرده شدیم. رومیان 4 :25 .او به خاطر گناهان ما تسلیم مرگ شد.در واقع مرگ مسیح به خاطر گناهان بشر بود و قیام وی و رفتن وی به حضور پدر به عنوان کاهن و بردن خون خود به عنوان کفاره ما را عادل شمرد. عیسی مسیح اکنون در دست راست پدر برای ما شفاعت می کند.
همان طور که مرگ از طریق گناه آدم گریبانگیرهمه شد، همچنین از طریق مسیح قیامت از مردگان فرا رسید. اول قرنتیان 15 : 21 .
عدالت خدا بر صلیب و بوسیله عیسی مسیح انجام شد. عیسی مسیح فرمود: من قیامت و حیات هستم. یوحنا 11: 25 .
قیام مسیح بزرگترین واقعه ای است که تا کنون رخ داده. و تاریخ و زندگی بشر را دگرگون ساخته. مسیح کاهن اعظم به حضور خدای پدر می باشد با خون خود که قربانی ابدی و مورد پسند است برای ما شفاعت می کند.
بعد از قیام مسیح و صعود وی به آسمان ما شاهد نزول روح القدس هستیم. چون خون مسیح گناهان ما را کفاره کرد. ودر قیام وی ما عادل شمرده شدیم. بعد از آن خدا از روح خود بر ما ریخت که ما را فرزند ساخت. همان روحی که بوسیله آن فریاد میزنم ابّا یعنی پدر

Tuesday, 8 October 2013

را مسیح مصلوب شد و اهمیت مرگ و قیام عیسی در چیست


را مسیح مصلوب شد و اهمیت مرگ و قیام عیسی در چیست 

چرا مسیح 

-هدف خدا از آفرینش انسان: هدف خداوند از آفرینش انسان این بود که خانواده خود را کثیر گرداند. بخشندگی و سخاوت
خدا آن را ایجاد میکرد که خداوند انسان را به شباهت خود بیافریند. خداوند به انسان ارادۀ آزاد و قدرت تصمیم گیری و حکمرانی عطا فرمود. انسان نه از لحاظ ظاهر بلکه از لحاظ عاطفه و احساسات و محبت شبیه خدا آفریده شده است.

گناه و سقوط انسان:
طبق ارادۀ آزادی که خداوند در انسان قرار داده بود همچنین یک صندوق رأی هم باید وجود می داشت و خداوند درختی را درباغ عدن قرار داده بود که انسان در خوردن از آن از سوی خدا منع شده بود و این در واقع دموکرات بودن خداوند را نشان می دهد. که خداوند انسان را آزاد آفرید و به وی حق انتخاب داده بود. اما متأسفانه شیطان که سابقاً به دلیل شورش علیه حقیقت و با استفاده از ارادۀ آزادی که داشت از منزلت و مقام خود سقوط کرده بود با فریب انسان و ترغیب وی( حوا) برای خوردن از آن درختی که خدا منع کرده بود سعی کرد علیه مخلوق دست خدا عمل کند. و انسان هم با سرپیچی از قانون خدا در واقع با رای خود از منزلت و مقامی که در حضور خدا داشت سقوط کرد. این سقوط باعث یک مرگ روحانی در انسان شد و این مرگ روحانی به معنای عدم توانایی انسان برای برقراری ارتباطی زنده باخداوند شد. انسان در واقع عملا و قانونا حکومت و قدر ت خود را به شیطان داد. نتیجه این سقوط سردرگمی انسان را در بر داشت. انسانی که تا قبل از گناه می توانست به راحتی با خدا ارتباط برقرار کند و با وی مشارکت داشته باشد. بعد از گناه و سرپیچی انسان از خدا لعنت وارد زندگی انسان شد و چون خدا قدّوس است و انسان گناهکار، امکان ایجاد رابطه وجود نداشت. و خداوند محبت به انسان وعده ای داد که بوی نجات از آن به مشام می رسید. وعده ای که ظهور یک نجات دهنده را ندا می داد. کسی که می بایست سر شیطان و قدرت مرگ را می کوبید. اما طبق قانون خداوند گناه بهایی دارد که باید پرداخته می شد. خداوند می بایست قانونا این حیات از دست رفته را دوباره احیا می کرد.

نقشه نجات خدا
خدا که سرشار از محبت و بخشندگی ست برای نجات انسان سقوط کرده نقشه ای تدوین کرد. برای اجرای آن نقشه خداوند شخصی به نام ابرام را فرا خواند با وی عهد بست که نسل او را کثیر و مبارک گرداند و از طریق نسل او همه اقوام جهان برکت خواهند یافت که این برکت عظیم هدیه خدا و نجاتی است که برای انسان در نظر دارد. خداوند با وعده ها امید را در ابرام زنده کرد و ابرام نیز با ایمان آن را پذیرفت در حالی که هنوز هیچ فرزندی نداشت. سپس خداوند نام ابرام را به ابراهیم تغییر داد که به معنای «پدر امتها» می باشد. بعد از تقریباً بیست و پنج سال از وعده خدا ابراهیم که صد ساله و همسرش سارا که نود ساله بودند و بدن آنها تقریباً مرده بود را فرزندی بخشید. بدین ترتیب وعده خدا به طور معجزه آسا به ظهور رسید تا نقشه عظیم خداوند همچنان به پیش رود سپس خداوند از طریق نسل ابراهیم قومی به وجود آورد و آن را اسراییل نامید. نام یکی از فرزندان اسحاق یعقوب بود که صاحب دوازده فرزند شد و سپس خداوند نام یعقوب را به اسراییل تغییر داد که به معنای « مقدس شده» می باشد. این قوم بعدها به مصر کوچ کردند و در آنجا کثیر شدند. اما فرمانروای مصر آنها را به بردگی گرفت.

بعد از تقریباً چهارصد و پنجاه سال بردگی خداوند آنها را با دستی نیرومند و با معجزات به وسیله موسی بیرون آورد. اما قومی که برای نسلها در مصر مانده بودند، آداب و رسوم مصریان را فرا گرفته بودند. و فرهنگ بت پرستی در بین آنها رسوخ کرده بود. خدا از طریق موسی شریعت را به آنها داد. و این شریعت آنها را از همه آداب و رسوم مصریان منع می- کرد و با این قوانین، قوم اسراییل از دیگر اقوم بت پرست تقدیس می شد. اما در کل، شریعت به ما نشان می دهد که حد اقل استاندارد خدا برای درست زیستن چیست واینکه هر انسانی بداند که نسبت به این استانداردها گناهکار است. و از جلال خدا قاصر آمده است. طبق بعضی از قوانین شریعت برای هر گناهی که سهواً انجام می شد باید با قربانی کردن حیوانی کفاره می شد که قادر نبود حس محکومیّت را بردارد. انسان برده گناه شده بود و قدرت گناه بدون خواست انسان بر زندگی انسان حکمرانی می کرد. نتیجۀ گناه روز به روز بدتر می شد و انسان به دلیل سقوط از جایگاهش قادر نمی بود که قوانین شریعت را به جا آورَد. و قوم اسراییل برای هزاران سال، نقشه نجات انسان وکلام خدا را به دوش میکشیدند.

هنگامی که در اسراییل حکومت پادشاهی تأسیس شد خداوند وعده فرمود که نجات دهنده از نسل داود خواهد آمد، از باکره تولد خواهد شد، در بیت لحم متولد خواهد شد و جان او قربانی گناه خواهد شد. اما این امر چندان هم آسان نبود. این قوم صاحبِ وعده سالها با شیطان دست و پنجه نرم می کردند. و یا در جنگ بودند و یا به اسارت برده می شدند. اما هر بار انبیایی ظهور می کردند و وعده آمدن منجی را در اذهان قوم زنده می کردند. و برگهای تاریخ این قوم روز به روز ضخیم تر و کهنه تر می شد که همه در تاریخِ ایّام پادشاهان اسراییل مکتوب است. اما همچنان وعده خدا پا بر جا بود. تا اینکه فرشته خداوند بر دختری باکره، مریم نام ظاهر شد و تولّد نجات دهنده را از طریق وی اعلام کرد. تا پیشگویی کلام خدا در اشعیا 7: 14 به وقوع بپیوندد. آخرین نبی عهد عتیق یعنی قبل از مرگ و قیام عیسی مسیح، یحییِ تعمید دهنده بود که ظهور منجی را به مردم موعظه می کرد و این هم پیشگویی دیگر کتاب مقدّس می بود که در کتاب اشعیا نبی باب 3:40-4 به آن اشاره می کند. یحیی راه را برای خداوند عیسی مسیح مهیا می کرد.

Monday, 7 October 2013

ما مسیحی هستیم


ما مسیحی هستیم

این به این معنا است كه ایمان داریم به انجیل شامل مجموعه كتب عهد قدیم و عهد جدید كه طی چند هزار سال توسط خداوند به انسان داده شده اند . این كتب راهنمای ایمان ، اعتقادات و زندگی روزانه ما میباشند . همچنین ایمان داریم به خداوند یگانه كه خود را بر انسان به شكل سه شخصیت متفاوت و مجزا نمایان میسازد . این شخصیتها عبارتند از پدر ، پسر ، روح القدس كه همه در ذات یكی و برابر هستند .

به عنوان مسیحی پیرو عیسی مسیح هستیم چون عیسی مسیح جلوه خدای پدر است ، با او هم ذات میباشد . او از خدا زاده یا خلق نشده است بلكه از ازل با پدر بوده است . تولد او آمدنش به این جهان با نقشه خدا و به گونه معجزه آسائی از مریم باكره محقق گشت . عیسی در این جهان به خود جسم انسانی گرفت و بطور مطلق بدون گناه زیست و معجزات فراوانی انجام داد . سپس او بنا بر نقشه الهی برای نجات انسان به خواست و اراده خود بر بالای صلیب رفت و رنج كشید و مرد تا جریمه همه گناهان بشر از ابتدا تا انتها را به وسیله خون ارزشمند خود پرداخت نماید . او دوباره به آسمان بازگشت و اكنون آنجا زنده در دست راست خدای پدر نشسته است .

ایمان داریم كه انسان گناهكار است و هیچ انسان بی گناهی هرگز وجود نداشته است . انسان گناه را از نیاكان خود به ارث برده است و به همین دلیل فانی است و جسم و روحش هردو میمیرند . تنها با ایمان آوردن به عیسی مسیح انسان میتواند روح خود را از مرگ نجات دهد و جاودانی نماید . خداوند راه بخشش گناهان را برای بشر از هر رنگ و نژاد و زبانی و با هر موقعیتی باز كرده است. فقط قبول لطف و فیض خدا كه همان ایمان به نجات از طریق خون عیسی مسیح فرزند یگانه خداوند میباشد برای دریافت این بخشش كافی است . بر همین اساس ما ایمان داریم به قیام مردگان و حیات پس از مرگ .

ما ایمان داریم به روح القدس ، خداوند و حیات بخش صادر شده از پدر و از پسر كه در كنار پدر و پسر هم ذات آنهاست و مورد پرستش قرار میگیرد . او توسط انبیا خدا با ما سخن گفته است و در زندگی روزانه ما نقش فعال و جدی دارد . ما ایمان داریم كه كلیسا پیكر مسیح است و آن كلیسای جامعی است كه كلیسای رسولان مسیح میباشد و روح القدس در آن حضور دارد . كلیسا محلی است كه در آن تعمید میگیریم به نام پدر ، پسر و روح القدس برای آمرزش گناهان ، در آن اعتراف میكنیم به نجات از طریق عیسی مسیح و در آن مشاركت میكنیم با سایر ایمانداران برای پرستش خدای زنده