Thursday, 3 April 2014

چرا شهادت بدهيم؟

درس اول: چرا شهادت بدهيم؟

هدف درس: درك دلايل شهادت دادن به مسيح

قرائت: غلاطيان 1و2

آيه حفظي: دوم قرنتيان 5: 14-15 

شخص مسيحي و شهادت دادن

"من فكر مي‌كنم, دين موضوعي است شخصي و نبايد درباره آن به بحث پرداخت."
"من كساني را كه در مورد مسائل ديني قاطع و متعصب هستند دوست ندارم. آنها تلاش 

مي‌كنند كه ديدگاهها و عقايد خود را به هر كسي كه ملاقات مي‌كنند به زور تحميل 

نمايند."
"من پيرو دين خود هستم و از داشتن اين دين خوشحال مي‌باشم."

شايد سخناني نظير آنچه در بالا ذكر شده است به گوش شما خورده باشد. شايد خود 

شما نيز پيش از آن كه به مسيح ايمان بياوريد نظير اين سخنان را مي‌گفتيد.
من در طي تقريباً پنجاه سال كه مسيح را با ديگران در ميان گذاشته يا به ديگران آموزش 

داده‌ام كه اين كار را انجام دهند, هيچ دليل منطقي كتاب مقدسي براي پرهيز از شهادت 

دادن و يا توجيه ترس از اين نوع سخنان نيافته‌ام.

در واقع احتياج مردم به شنيدن "خبر خوش" محبت و بخشش خدا, موضوع مرگ و زندگي 

محسوب مي‌شود. نويسنده كتاب جامعه مي‌نويسد:
<زندگي بايد هميشه اين را به ياد داشته باشند كه روزي خواهند مرد>(جامعه 7: 2 ).
انسان خود رأي و خودمحور است, اين مشخصه انساني يا فعالانه در سركشي و تمرد و 

يا به صورت منفعل با بي‌تفاوتي و بي‌اعتنايي نشان داده مي‌شود. بشر به خاطر گناه, 

طبيعتاً منحط و فاسد شده و از محبت خدا دور شده است و شايستگي بخشش خدا را 

ندارد و محكوم به مرگ يعني جدايي ابدي از خدا مي‌باشد. اما مسيح نمي‌خواهد كه 

كسي هلاك گردد بلكه تا همه به توبه گرايند(دوم پطرس 3: 9).

او براي جان انسان آنقدر ارزش قائل شد كه حاضر شد با شادي جلال آسمان را ترك كرده 

و با زندگي فقيرانه و توأم با رنج و زحمت و با قبول خجالت و مرگ, گمشده را بجويد و نجات 

بخشد (لوقا 19: 10 ).

عيسي مسيح از اوايل جواني و تا پايان عمر خود, رسالت و مقصودي را كه براي آن آمده 

بود, بخوبي درك مي‌كرد. محبت او نسبت به جان‌هاي گمشده آنقدر زياد بود كه گاهي 

براي آنها اشك مي‌ريخت. بلي, عيسي جوانمردترين و رادترين مردان گريه مي‌كرد. پولس 

رسول نيز به همين صورت, شب و روز براي كساني كه ميبايست به پيغام او گوش دهند و 

با خدا مصالحه كنند, نزد خدا التماس مي‌نمود.
از آن پس تاكنون عده بسياري در تمام قرون و اعصار, از اقشار مختلف مردم داراي همين 

قلب دلسوزي و پر مهر براي كساني كه دور از خدا زندگي مي‌كنند بوده‌اند. رهبران بزرگ 

روحاني از جمله <جان وسلي>, <دي.ال.مودي> <بيلي گراهام> زندگي خود را وقف 

رساندن اين پيغام اميدبخش به مردم دنيا نمودند.

يك بار از مبشر جواني كه به دليل بيماري به وطن خود بازگشته بود پرسيدند كه چرا 

اينقدر مشتاق است كه به محل خدمت خود برگردد. او در پاسخ گفت: "فكر آنها نمي‌گذارد 

كه من بخوابم."
خداوند ما مسيح هر يك از ما را مأمور كرده تا "خبر خوش" انجيل را با ديگران در ميان 

بگذاريم و <گمشده را بجوييم.> او گفت: "پس رفته همه امتها را شاگرد سازيد", و "در 

تمام عالم برويد و جميع خلايق را به انجيل موعظه كنيد" (متي 28 : 19 و مرقس 16: 15). 

در نتيجه, بزرگترين دعوت ما اين است كه محبت و بخشش خدا را كه به ما داده است با 

كساني كه هرگز مسيح را به عنوان خداوند و نجات‌دهنده خود نپذيرفته‌اند در ميان بگذاريم.
من از طريق تجربيات خود و مطالعه كلام, به پنج اصل يا نتيجه مهم دست يافته‌ام كه 

زندگي هر فرد مسيحي را تحت تأثير قرار مي‌دهد. اين پنج اصل عبارتند از :
مسيح به همه مسيحيان فرماني صريح و روشن داده است.
آخرين فرمان مسيح به مسيحيان اين بود كه امتها را شاگرد بسازند. اين فرمان كه به 

اصطلاح به "فرمان بزرگ" يا "حكم اعظم" معروف است, مختص يازده شاگرد مسيح يا 

رسولان يا كساني كه در عصر حاضر عطاي بشاري دارند, نيست. اين فرمان مربوط به 

همه كساني است كه مسيح را با ايمان, به عنوان خداوند خود اعتراف مي‌كنند.
انسانها بدون مسيح گمشد هستند.

عيسي گفت "من راه راستي و حيات هستم. هيچ كس نزد پدر جز به وسيله من نمي‌آيد" 

(يوحنا 14: 6). به علاوه, كلام خدا به ما خاطر نشان مي‌سازد كه <در هيچ كس غير از او 

نجات نيست زيرا كه اسمي ديگر زير آسمان به مردم عطا نشده كه بدان بايد ما نجات 

يابيم> (اعمال 4: 12 ).
انسانها واقعا بدون مسيح گمشده و گمراه هستند. او تنها كسي است كه بر شكاف بين 

ما و خدا پلي مي‌زند. بدون او مردم نمي‌توانند خدا را بشناسند و به حيات جاويدان اميد 

داشته باشند.

مردم دنيا نه فقط "بي‌علاقه" نيستند, بلكه گرسنه شنيدن پيغام انجيل هستند.
يكي از تصورات غلطي كه مسيحيان عصر ما دارند اين است كه مردم نمي‌خواهند خدا را 

بشناسند. اما من دلايل كافي دارم كه نشان مي‌دهند كه عكس اين تصور صحت دارد.

روح‌القدس در قلب ميليونها نفر براي خدا گرسنگي ايجاد كرده است.
من پي برده‌ام كه حداقل 25 تا 50 درصد بي‌ايمانان در اكثر نقاط دنيا آماده پذيرش مسيح 

هستند به شرط اين كه شاهديني آموزش ديده, با قوت روح‌القدس و با شيوه‌اي صحيح با 

يكايك آنها شخصاً در مورد مسيح صحبت كنند. و من باور دارم كه ممكن است برخي از 

اعضاي خانواده شما يا يكي از همسايه‌ها يا همكاران شما يا كسي را كه نمي‌شناسيد و 

خدا ممكن است شما را به سوي او هدايت كند, جزو اين افراد آماده باشند. آنها حاضرند تا 

پيغام واضح و ساده "خبر خوش" محبت و بخشش خدا را بشنوند.

عيسي گفت: <مزرعه‌ها را ببينيد زيرا كه الان به جهت درو سفيد شده است> (يوحنا 4: 

35 ). در حالي كه شواهد نشان مي‌دهد كه مردم به اين اندازه گرسنه شناخت خدا 

هستند, آيا ما مي‌توانيم در ارتباط با انجيل اينقدر خودخواه باشيم و دست روي دست 

بگذاريم؟ ما با در ميان گذاشتن ايمان خود به مسيح با ديگران مي‌توانيم به دگرگون شدن 

دنيا براي خداوند ما عيسي مسيح كمك كنيم.

ما مسيحيان بزرگترين هديه‌اي را كه مي‌تواند در دسترس بشر قرار گيرد در اختيار داريم: 

اين هديه, هديه حيات جاويدان است كه با ايمان به مسيح و تولدي دوباره نصيب ما گشته 

است (يوحنا 3: 16).
عيسي از ميان مردگان برخاسته است و ما نجات دهنده‌اي زنده را خدمت مي‌كنيم. او نه 

تنها با قوت قيامت خود در ما زندگي مي‌كند بلكه به ما اطمينان حيات جاويدان بخشيده 

است. به خاطر گناهان ما, به جاي ما روي صليب جان داد و سپس از مردگان قيام كرد. ما 

توسط عيسي مسيح با خدا رابطه و مشاركتي مستقيم داريم. اين مشاركت, آرامش و 

حيات جاوداني را در دسترس همه كساني كه به خداوند ايمان بياورند قرار مي‌گيرد.

محبت مسيح نسبت به ما و محبت ما نسبت به او, ما را وادار مي‌سازد كه مسيح را با 

ديگران در ميان بگذاريم.
عيسي مسيح گفت:"هر كه احكام مرا دارد و آنها را حفظ كند, آن است كه مرا محبت 

مي‌نمايد..." (يوحنا 14: 21). به عبارت ديگر, او محبت ما را با درجه و خلوص اطاعت ما از 

خود مي‌سنجد. او وعده داده است كه اگر از او اطاعت كنيم خود را به ما ظاهر خواهد كرد.
<و آنكه مرا محبت مي‌نمايد, پدر من او را محبت خواهد نمود و من او را محبت خواهم

نمود و خود را به او ظاهر خواهم ساخت> (يوحنا 14: 21).
ما از چه چيزي بايد اطاعت كنيم؟ عيسي در زمينه شهادت يا بشارت صريحاً به ما حكم 

كرده است تا به همه دنيا برويم و "خبر خوش" انجيل را به همه مردم دنيا برسانيم.
كمك كردن به تحقق فرمان بزرگ يا حكم اعظم, هم يك وظيفه و هم يك امتياز محسوب 

مي‌گردد. ما چون مسيح را دوست داريم, شهادت مي‌دهيم و ما شهادت مي‌دهيم چون

 او ما را دوست دارد. ما چون مي‌خواهيم از او اطاعت كنيم و او را احترام نماييم, شهادت 

مي‌دهيم و ما شهادت مي‌دهيم چون او محبت خاصي نسبت به ديگرن در قلب ما ايجاد 

مي‌كند.
كساني كه به مسيح ايمان بياورند از بركات و فوايد متعددي بهره‌مند خواهند شد و خدا به 

خاطر اين فوايد از شما مي‌خواهد كه شهادت دهيد. اين فوايد يا بركات عبارتند از:
·آنها فرزند خدا مي‌گردند.
·بدن آنها هيكل يا معبد روح‌القدس مي‌شود.
·تمام گناهان آنها بخشيده مي‌شود.

·آنها از محبت, سلامتي و آرامش الهي در زندگي خود برخوردار مي‌شوند.
·آنها توسط خدا هدايت مي‌شوند و مقصود خدا براي زندگي خود را درك مي‌نمايند.
·آنها قدرت دگرگون كننده خدا را در زندگي خود تجربه مي‌كنند.
·آنها اطمينان به داشتن حيات جاوداني را كسب مي‌كنند.
در ضمن, خدا به خاطر بركات و فوايدي كه نصيت خود شما خواهد شد از شما مي‌خواهد 

تا شهادت دهيد. شهادت دادن, رشد روحاني شما را تسريع خواهد كرد و شما را به طرف 

دعا و مطالعه كلام سوق خواهد داد. در ضمن, شهادت دادن شما را به توكل و توسل به 

مسيح ترغيب خواهد نمود. شهادت دادن امتياز و افتخاري است كه توسط آن مي‌توانيد 

عيسي مسيح را به دنيا معرفي كنيد و نماينده او در دنيا باشيد (دوم قرنتيان 5: 20).
روح‌القدس آمد تا براي انجام اين كار به شما قوت عطا كند (اعمال 1: 8).


No comments:

Post a Comment