هدف عیسى مسیح
عیسى به این جهان آمد تا انسان را از گناه نجات دهد.
"پسر انسان آمده است تا گمشده را بجوید ونجات بخشد."
(لوقا ۱۰:۱۹)
تنها یک راه وجود داشت که مى توانست ما رانجات دهد آن هم دادن جانش بود.
"چنانکه پسرانسان نیز نیامد تا خدمتش کنند، بلکه آمد تا خدمت
کند و جانش را چون بهای رهایی بهعوض بسیاری بدهد." (مرقس ۴۵:۱۰)
نجات یعنى آزادسازى، امداد و رهایى بخشیدن. این
وعده اى بسیار عالى است که به تمام بشرداده شد.
اما چراعیسى مجبور بود براى آزاد ساختن ما جان خود را فدا کند؟ اگرداستان آدم و حوا را بهخاطر آوریم خواهیم دید که خدا به آنها گفته بود که گناه با خود مرگ را به همراه دارد. خدا نمى تواند برخلاف قضاوتى که خود بر علیه گناه انجام داده است رفتارنماید. اگر گناهى هست پساجباراً یک نفر باید بمیرد. به همین علت بود که عیسى مسیح آمد تا بجاى شخص گناهکاربمیرد. هیچ کس دیگرى قادر نبود این کار را بکند چون فقط او بود که مى توانست بر مرگپیروز شود.
با این وجود کار آسانى نبود، حتى براى خداوند ما. او، کسى که روى تخت نشسته بود وفرشتگان فرامینش را انجام مى دادند، کسى که آسمان و زمین و انسان را آفریده بود، خادم شد.به مخلوقاتش اجازه داد تا به او صدمه بزنند، تحقیرش کنند و روى صلیب در تپه جلجتامصلوبش نمایند تا نجات یابند.
"زیرا میدانید از شیوۀ زندگی باطلی که از پدرانتان به ارث برده بودید، بازخرید شدهاید، نه به چیزهای فانی چون سیم و زر، بلکه به خون گرانبهای مسیح، آن برۀ بیعیب و بینقص"
(اول پطرس ۱:۱۸-۱۹)
آیا از وقتى که عیسى به خاطر تمام انسا نها مرد، آنها نجات یافتند؟ نه، خدا هرگز آزادى انتخابرا از انسا نها نمى گیرد. هر کس هنوز این اختیار را دارد که تصمیم بگیرد. او باید عیسى را به عنوان نجات دهنده خود قبول کند تا نجات یابد. عیسى به پیروان خود فرمود: " در تمام عالمبروید و جمیع خلایق را به انجیل موعظه کنید. هر که ایمان آورده تعمید یابد نجات یابد و اماهر که ایمان نیاورد بر او حکم خواهد شد." (مرقس ۱۶: ۱۵-۱۶)
"زیرا خدا جهان را آنقدر محبت کرد که پسر یگانۀ خود را داد تا هرکه به او ایمان آوَرَد هلاک نگردد، بلکه حیات جاویدان یابد. زیرا خدا پسر را به جهان نفرستاد تا جهانیان را محکوم کند، بلکه فرستاد تا بهواسطۀ او نجات یابند.هرکه به او ایمان دارد محکوم نمیشود، امّا هرکه به او ایمان ندارد، هماینک محکوم شده است، زیرا به نام پسر یگانۀ خدا ایمان نیاورده است."
(یوحنا ۳: ۱۶-۱۸)
عیسى به خاطر ما مرد. با این وجود اگر در قبر باقى مى ماند هیچگونه امید نجاتى براى انسانها نبود. بسیارى از مذاهب مقبره رهبران خود را به زیارتگاه مبدل ساخته اند. درون این مقابراستخوا نهاى اشخاصى مقدس قراردارد. اما قبر عیسى مسیح خالى است چون بعد از سه روز کهازمصلوب شدنش مى گذشت معجزه اى اتفاق افتاد. عیسى ازمردگان قیام کرد و بعد ازرستاخیز، عده زیادى او را به چشم خود دیدند:
"اینکه مدفون شد و در روز سیم بر حسب کتب برخاست و اینکه به کیفا ظاهر شد و بعد از آن به آن دوازده و پس از آن به زیاده از پانصد برادر یک بار ظاهر شد که بیشتر از ایشان تاامروز باقى هستند اما بعضى خوابید ه اند. از آن پس به یعقوب ظاهر شد و بعد به جمیعرسولان و آخرهمه بر من مثل طفل سقط شده ظاهر گردید."
(اول قرنتیان ۱۵: ۴-۸)
رستاخیز عیسى مسیح شاهدى است بر این نکته که او پسرخداست.
"امّا با رستاخیز از میان مردگان، بهسبب روحِ قدّوسیت، به مقام پسر قدرتمند خدا منصوب شد، یعنی خداوند ما عیسی مسیح." (رومیان ۴:۱)
بعد از اینکه خود را به اشخاص زیادى نشان داد و آنها را تشویق نمود به آسمان صعود کرد.این هم در خفا صورت نگرفت چون شاگردانش در موقع صعود او حاضر بودند: "سپس ایشان را بیرون از شهر تا نزدیکی بیتعَنْیا برد و دستهای خود را بلند کرده، برکتشان داد؛ و در همانحال که برکتشان میداد از آنان جدا گشته، به آسمان برده شد." (لوقا ۲۴:۵۰-۵۱)
No comments:
Post a Comment