Monday, 20 May 2013

وضعیت انسان




وضعیت انسان



خدا دنیاى بسیار زیبایى را مملو از درختان، گل ها وحیوانات آفرید.کتاب مقدس مى گوید که خدا از آنچه که مى دید خشنود شد.این آفرینش کامل نبود. روى زمین مردمانى نبودند که از این زیبایى لذت برده در آن شریک و سهیم گردند. 
پس ‌از آن‌ خدا فرمود: «اینک‌ انسان‌ را بسازیم‌. ایشان‌ مثل‌ ما و شبیه‌ ما باشند و بر ماهیان‌ دریا و پرندگان ‌آسمان ‌و همهٔ حیوانات‌ اهلی و وحشی‌، بزرگ‌ و كوچک‌ و بر تمام ‌زمین‌ حكومت‌ كنند.».پس ‌خدا انسان ‌را شبیه‌ خود آفرید. ایشان ‌را زن و مرد‌ آفرید.(پیدایش ۱: ۲۶-۲۷)

بشر با حیواناتى که خلق شده بودند فرق داشت چون به صورت خدا آفریده شده بود. او مخلوق پرشکوهى بود و درجسم و جان و روح کامل. جزئیات این واقعه را در پیدایش باب ۲ می بینیم  که مى گوید خدا چطور انسان را از خاک زمین سرشت. سپس در بینى وى روح زندگى دمید و آدم زنده شد! به دنبال زندگى، مسئولیت آمد. بشر مى توانست با تصمیم خود آنچه را که مى خواهد انتخاب کند. او می توانست در هر روز زندگیش خدا را جلال دهد.
آنها قوم خود من هستند،من آنها را آفریدم تا باعث جلال من باشند.( اشیا ۴۳ : ۷  (
کتاب مقدس مى گوید که خدا در خنکى عصر با انسان درباغ زیبایى که در آن زندگى می کرد قدم مى زد و صحبت مى نمود. خدا آدم و حوا، آن دو مخلوق اولین را دوست داشت و مشارکت کامل آنها را تا به ابد طالب بود. اما می دانست که اگر آدم و حوا تحت فشار این کار را بکنند و اگر حق انتخابى جز مشارکت با او نداشته باشند، این مشارکت کامل نخواهد بودچون خدا آزادى انتخاب دارد و انسان را مثل خودش آفرید، به انسان نیز آزادى داد که تصمیم بگیرد که آیا مایل است این مشارکت زیبا و خلل ناپذیر ادامه داشته باشد؟ شاید آدم و حوا مى خواستند که این مشارکت به این نحو باقى بماند اما آنها چیزهاى دیگرى را هم طالب بودند. یک روز به جایى مى رسیدند که مجبور بودند تصمیم بگیرند که بالاتر از هر چیز، چه چیز را مى خواهند.

چه شادى عظیمى در قلب خدا ایجاد مى شود زمانى که با مخلوقات خود رابطه ایجاد مى کند. آدم و حوا انتخاب کردند که این مشارکت و رابطه باارزش خود را با خدا بشکنند.بدین ترتیب بود که بشر از وضعیت کامل خود سقوط کرد. او انتخاب غلطى کرد و گناهکار شد.
از نافرمانى یک شخص بسیارى گناهکار شدند. ( رومیان ۱۹:۵)

عدالت خدا نمی توانست گناه را نادیده گیرد. خدا نمى توانست دروغ بگوید و مخالف حرفى که قبلاً زده بود حرفى بزند. او گفته بود که نااطاعتى باعث خواهد شد که انسان به موجودى فانى تبدیل گردد. آدم و حوا باید باغ بهشت را ترک مى کردند و از حضور خدا دور می شدند. وضعیت بشر هنوز هم گناه آلود است.
همه گناه کرده اند و ازجلال خدا قاصر می باشند. ( رومیان ۲۳:۳) 
بشر هرگز توانایى انتخاب را از دست نداده است. انتخاب هاى غلط هنوز هم مردم را از حضور خدا دور نگه می دارد.

Wednesday, 15 May 2013

خدا کیست ؟


خدا کیست ؟

دوست عزیزم؛ من یقين دارم اولين سوال شما این خواهد بود: "مسیحیان درباره خدا چه عقیده ای دارند؟"
مهمترین موضوع در هر مذهب عبارت از عقاید و نظریات آن مذهب درباره خداست.
میدانیم که اشخاص بی اطلاع به شما گفته اند که مسیحیان سه خدا را پرستش میکنند حتی برخی تصور میکنند که ما صلیب و حتی مجسمه ها و تمثلهای انسانی را پرستش کرده و مورد نیایش قرار میدهیم.
لازم است شما را مطمئن سازم که این سخنان کاملا غلط است!
مسيحيان واقعى پيوسته به خدای واحد حقيقى ایمان داشته اند و اگر بعضی از آنها خدایان دیگری را پرستش کرده اند مرتكب بزرگترین اشتباه گردیده اند.

توجه فرمایيد ؛ عيسى مسيح به شخصی که ازاو سوال کرد که بزرگترین حکم خدا چه میباشد چه پاسخی داد : عیسی به او فرمود: «مهمترین حکم این است: ”بشنو ای اسرائیل، خداوندْ خدای ما، خداوندِ یکتاست.خداوندْ خدای خود را با تمامی دل و با تمامی جان و با تمامی فکر و با تمامی قوّت خود محبت نما.“ ( مرقس ۱۲: ۲۹-۳۰ ) جميع انبيا خدا در دوران قدیم اعلام داشته اند که خدا واحد است و علیه بتها و همه کسانی که خدایی غیر از خدای واحد حقیقی می پرستند فریاد اعتراض بر می آوردند.
همچنين مسيحيان به خدایى ایمان دارند که  نه آغازى داشته ونه انتهایی خواهد داشت زیرا خدا ازلی و ابدی است .
ما به خدایی ایمان داریم که بر همه چیز آگاهی دارد و مالک تمام قدرتها می باشد و تمام چیزهای دیدنی و نادیدنی را بوسیله کلام خود آفریده است.
اگر کسی به خورشید و ماه و میلیونها ستاره بنگرد و سعی نماید حتی جزیی از عظمت و شکوه آفرینش را درک نماید ، طبعا با داود نبی هم صدا خواهد شد : ” آسمان جلال خدا را بیان می کند و فلک از عمل دستهایش خبر می دهد  ( مزمور ۱: ۱۹ ).
حكمت و توانایى خداى ما چقدر عظيم است که نه فقط کهکشان ها را در فضای لا یتناهی و کوچکترین گلها و حشرات را در زمین آفریده بلکه آنها را حفظ می کند! خدا قادر مطلق است و میتواند هر چه بخواهد انجام دهد.او برای این جهان نقشه ای طرح نموده است و هیچ چیز قادر نیست او را از اجرای مقصودش باز دارد. 
ما ایمان داریم که خد ا نه تنها عظيم و قادر است بلكه عادل و قدوس نيزمی باشد.در زمانهای گذشته یوناني ها و روميها که خدایان متعددی را قبول داشتند فکر میکردند که خدایان مانند انسانها دروغ ميگویند و دزدى و قتل وزنا میکنند و کارهای شرارت آمیز دیگری انجام میدهند. ولی در کتاب مقدس مسیحیان درباره قدوسیت کامل خدا اشارات فراوانى وجود دارد یعنى او از هرگونه ناپاکی کاملا مبرا است.
یکی از خادمین خدا در رویا مخلوقات آسمانی را دید که در حضور مقدس خدا او را ستایش می کنند و می گویند : ” قدوس ،قدوس ،قدوس ،خداوند خدای قادر مطلق ...  ( مکاشفه  ٤: ٨ ). بنابراین گرچه جمیع قدرتها در دست توانای خداست ولی او نمیتوند کاری که بر خلاف ذات اقدسش باشد انجام دهد. مثلا خدا نمیتواند دروغ بگوید و یا عملی غیرعادلانه انجام دهد.
مسلم است که خدا چون انسان ها دارای بدنی نیست و به زمان و مکان مشخصی محدود نمیباشد بلکه همیشه در همه جا حاضر است. 
هر چند گاهی از دستها و چشمها و قلب خدا سخن می گوییم ولی این اصطلاحات جسمانی را برای بیان مقاصد روحانی و معنوی بکار می بریم. زیرا خدا که بسیار متعال و از ما خیلی بالاتر است، ایمان داریم که درعین حال به ما خیلی نزدیک می باشد.
بنابرین می گوییم که او ما را با چشمان خود می بیند و با دست های خود محافظت می فرماید و ما را با قلب خود محبت می نمیاد.
گرچه جمیع صفات خدا براى ما اهميت فراوانى دارد، ما مسیحیان مخصوصا شکر گزاریم که خدایی که او را ستایش و نيایش می کنیم خدای محبت است.این صفت الهی بقدری مهم است که کتاب مقدس تاکید می کند که ” خدا محبت است “ ( اول یوحنا ٤: ٨ ). یعنی هرچه خدا می اندیشد و عمل می کند از روی محبت می باشد. خدا محبت خود را به بنی نوع  بشر به انواع مختلف ظاهر می سازد که از آن جمله است تامین احتیاجات بشری از قبیل باران و آفتاب و غذا و آب و پوشاک و فراهم ساختن سایر احتیاجاتی که برای زندگی انسان بر روی زمین مورد نیاز است. او همچنین محبت خود را با فرستادن انبیا به ما ظاهر ساخت تا انبیا درباره او با ما سخن گویند.بزرگترین عمل محبت آميز او فرستادن نجات دهنده بود که بعدا در این مورد توضیح بیشتری خواهیم داد. خدا تمام کسانی را که آفریده است دوست می دارد و برای آنها خوبی و سعادت می خواهد. حضرت داود توجه و راهنمایی خدا را نسبت به خود در این کلمات بسیار جالب و زیبا بیان می کند : ” خداوند شبان من است،محتاج به هیچ چیز نخواهم بود. در مرتع های سبز مرا می خواباند، نزد آبهای راحت مرا رهبری می کند. جان مرا بر میگرداند و به خاطر خود به راههای عدالت هدایتم می نماید “ 
( مزمور ۲۳ : ۱-۳ ).
البته بسیار طبیعی است که خدا آنانی که او را دوست می دارند و اطاعت می کنند را محبت می نماید ، ولی آیا کسانی که او را اطاعت نمی کنند را دوست دارد ؟ مسلم است که چون او مقدس است هر نوع خوبی را دوست داشته و از هر نوع شرارت نفرت دارد.هنگامي كه مردم اعمال شرارت آميزى انجام می دهند که مورد نفرت خدا می باشد خدا نسبت به این گونه افراد غضبناک می شود به طوری که حضرت داود می گوید :  ” از همه بطالت کنندگان نفرت می کنی “ ( مزمور ۵ : ۵  ). خدا تنفر خود را به بدی بوسیله تنبیه آنانی که شرارت را پیروی میکنند و مطیع او نیستند ظاهر میسازد.وقتی کتاب مقدس را میخوانیم ملاحظه میکنیم که خدا چگونه افراد و همچنین ملتهایی را که به مخالفت او برخاستند و از توبه ( یعنی پشیمانی از انجام اعمال شرارت آمیز خود ) امتناع ورزیدند معدوم ساخت.
ولى اکنون اجازه بفرمایيد حقيقت پر ارزش و جالبی را برای شما بیان نمایم. خدا در عین حال که از شریران متنفر است از طرفی می خواهد آنان را از جمیع گناهانشان آزادی و نجات بخشد. او آنها را دوست دارد و مانند پدری که با وجودی که پسر اوامر او را ناچیز میشمارد باز هم به او عشق میورزد و او را محبت می نماید. این محبت عجیب خدا نسبت به گناهکاران بوسیله یکی از داستانهای عیسی مسیح بطور واضح نشان داده شده است. در این داستان عیسی مسیح فرمود : پسری که پدرش هنوز در قید حیات بود می خواست که میراثش را به او بسپارد. پسر پس از دریافت میراث خود خانه پدر را ترک کرد و تمام ثروت خود را در زندگی شرارت آمیز تلف نمود. ولی هنگامی که بی چیز شد و تمام اموالش را از دست داد و از گرسنگی به مرگ نزدیک شد تصمیم گرفت نزد پدر خود برگردد و به گناه خود اعتراف نماید. پدرش به محض دیدن او از مصافت دور به سویش دوید و او را در آغوش گرفت و بوسید و جشن بزرگی به مناسبت برگشت او به پا کرد.از آنجاییکه پدرش نسبت به او محبت عمیق داشت او را بخشید و او را که در شرارت غرق شده بود پذیرفت. عيسى مسيح فرمود به همين طریق آناني را که به او گناه می ورزند محبت می نماید. ( لوقا ۱۵ : ۱۱- ۲۴ ). دوست گرامی دانستن اینکه خدا ما را محبت می نماید و مایل است ما را ببخشد و حاضر است هنگامی که به سویش برمیگردیم و توبه نماییم ما را بپذیرد، خبر بسیار خوش و دل انگیزی برای ما گنهکاران می باشد!
در کتاب مقدس نامهای بسیاری برای خدا ذکر شد که از آن جمله عبارتند : قادر مطلق، خداوند، یهوه، ابدی، زنده، متعال، قدوس، عادل، پادشاه، داور، خالق، نجات دهنده و شبان مردم. ولی نامی که ما مسیحیان بیش از همه به آن علاقه داریم عبارتست از "پدر آسمانی". هنگامی که عیسی مسیح درباره خدا صحبت می فرمود اغلب او را " پدر من" خطاب میکرد و به شاگردانش فرمود هنگامی که دعا می کنند بگویند : ” ای پدر ما که در آسمانی، نام تو قدوس باد ... “ ( متی ۶ : ۹ ).آیا برای انسان افتخاری بزرگتر از این وجود دارد که فرزند روحانی خدا بشود و بداند خدای متعال پدر پر محبت اوست؟ این افتخار بزرگ بوسیله خدا به همه کسانی که به عیسی مسیح ایمان می آورند بخشیده می شود!